شبها بود چراغم از دود آه بی تو
چون شمع کشته دارم روز سیاه بی تو
او را ز صبح و شامم باشد دعای حیات
محرابم آسمان است ای قبله گاه بی تو
بر نقش پای هر کس از بی کسی زنم دست
دامن فشاند از من چون گرد راه بی تو
بینم به پرده چشم خاصیت کتان را
شبها اگر به مهتاب سازم نگاه بی تو
در کنج غم نشسته شب تا سحر به یادت
ریزم ز دیده انجم ای رشک ماه بی تو
دیوار خانه ام بود پیوسته تکیه گاهم
رفتی و رفت بر باد پشت و پناه بی تو
شاید که بر سر من روزی قدم گذاری
چون نقش پا نشینم سرهای راه بی تو
جرمی که سر زد ای شاه بر سیدا ببخشای
یعنی که زنده بودن باشد گناه بی تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.