کرده ام چون غنچه سر در آستین خویشتن
بخیه بر لب دارم از چین جبین خویشتن
داغ همچون لاله دارد آرزوی دل مرا
سوختم از آتش پهلونشین خویشتن
گر می افسانه ام چون شمع چشمم را گداخت
آب گشتم از زبان آتشین خویشتن
رهنمایی می کنم بر خرمن خود برق را
می روم خود پیش پیش خوشه چین خویشتن
سیدا پر خون کنم چون گل دهان خصم را
سنگ بر کف دارم از فکر متین خویشتن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.