این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال است این
این چه قدر و رفتار است غایت کمال است این
پیش روی تابانت جلوه تجلی چیست
آفتاب و ماه است آن پرتو هلال است این
با دهان می نوشت نیست غنچه را نسبت
چشمه حیاتست آن ساغر سفال است این
می کنی گه استغنا می کنی گهی دشنام
شیشه شراب است آن شربت وصال است این
از خود انجمن کردن می ز خون دل خوردن
بزم پایدار است آن عیش بی زوال است این
از زمین چه می جویی وز فلک چه می خواهی
گنبد طلسم است آن چادر خیال است این
از غمت چو نقش پا خاک می کنم بر سر
وه چه روزگار است آن آه این چه حال است این
همنشین مرا با تو هر که دید می گوید
پیر کهنه کار است آن شوخ خردسال است این
هر کجا تو می باشی سیدا بود آنجا
یوسفی و مصر است آن هندو خاکمال است این
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.