امشب از مستی به پای خم چو خشت افتاده ام
عشرتی دارم که گویا در بهشت افتاده ام
از پس آئینه می کردم تماشا عکس را
بس که دور از امتیاز خوب و زشت افتاده ام
از توکل میر سید از غیب رزقم بی حساب
روزیم شد تنگ تا در فکر کشت افتاده ام
خانه ام در فکر آن نقاش شد بتخانه یی
دیده ام تا صورت او در کنشت افتاده ام
هر چه پایم کرده بود امروز دادندش جزا
سیدا اکنون به فکر سرنوشت افتاده ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساسات عمیق و مستی خود صحبت میکند. او در حال و هوای خوشی و سرخوشی به سر میبرد و احساس میکند که بهشتی در زندگیاش شکل گرفته است. اما در عین حال، نگرانیها و تنگی روزی هم به او فشار میآورد. او در انتظاری است که زیبایی معشوقش را بیابد و به فکر سرنوشت خود افتاده است، در حالی که با از دست دادن کمی از آرامش، به فکر اعمال و عواقب آنها نیز هست. به طور کلی شعر بیانگر تضاد بین لذت و نگرانیهای زندگی است.
هوش مصنوعی: امشب از شدت شادمانی و سرخوشی به طوری افتادهام که گویی در بهشتی از لذتها و خوشیها قرار دارم.
هوش مصنوعی: در تماشا کردن عکس در آئینه، متوجه شدم که به خاطر دوری از تمایز بین خوبی و زشتی، به چه حالتی در آمدهام.
هوش مصنوعی: با اعتماد به خدا و سپردن کارها به او، روزیام بدون حساب و کتاب از غیب به من میرسد. اما اکنون که در فکر کشت و کار هستم، روزیام کم شده است.
هوش مصنوعی: من در خیالات خود، خانهای ساختهام که به زیبایی و هنر نقاشی مشبه است. چشمانم به او مینگرند و چون به صورتش در تالار عبادت نگاه میکنم، به شدت مجذوبش شدهام.
هوش مصنوعی: امروز به من درسی که او به من داده بود، پاداشش را دادند. حالا به فکر سرنوشت خودم افتادهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون قدح از عکس ساقی در بهشت افتاده ام
در خرابات مغان خوش سر نوشت افتاده ام
در جهان آب و گل از درد و داغ عشق او
دوزخی دارم که از یاد بهشت افتاده ام
خارو گل آب از بهارستان وحدت می خورد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.