ای دل مطیع آن بت مژگان فرنگ باش
با ساکنان کعبه مهیای جنگ باش
بر روی منعمان غضب آلوده کن نگاه
با این گروه ناخن شیر و پلنگ باش
دامی که در محیط حوادث فگنده یی
در جستجوی اره پشت نهنگ باش
خواهی که پا به کوچه آسودگی نهی
یک چند روز در گرو کفش تنگ باش
صحرا و شهر بس که ز دیوانه پر شدست
هر جا که پا نهی بغل پر ز سنگ باش
تکلیف اگر کنند به گلزار پا منه
از گل عصا دهند به دست تو لنگ باش
چون کهربا مکن به طمع روی خویش زرد
در بزم می کشان چو روی باده رنگ باش
همچون کمان ز فاقه سر خود مساز خم
بیرون اگر ز خانه برایی خدنگ باش
خواهی که جا دهند تو را نیک و بد پسر
در باغ دهر چون گل رعنا دو رنگ باش
ای سیدا ز صورت دیوانه کم نه یی
یکجا نشین و صاحب ناموس و ننگ باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با خلق آشتی کن وبا خود به جنگ باش
فیروز جنگ معرکه نام وننگ باش
انجام بت پرست بود به ز خود پرست
در قید خود مباش وبه قید فرنگ باش
خلق وسیع و رزق به یک کس نمی دهند
[...]
با اهل جاه ناخن زاغ و پلنگ باش
در کام شیر اره پشت نهنگ باش
در مجلسی که نیست مروت درو مرو
در شیشه یی که نیست در او باده سنگ باش
همخانگی به صورت دیوار پیشه کن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.