گنجور

 
سیدای نسفی

وقت شد خط پا بر آن گلبرگ تر خواهد نهاد

رسم و آئین تو را نوع دگر خواهد نهاد

تیر مژگان تو خواهد از کسادی خاک خورد

چون کمان ابروی تو هر گوشه سر خواهد نهاد

از سواد زلف گردد حسن شوخت ناپدید

شام چون آمد شفق رو در سفر خواهد نهاد

فوطه زاری ز گردن فاخته خواهد گرفت

سرو تو زین غصه بر دیوار سر خواهد نهاد

پنجه زورآوران از دامنت کوتاه بود

بهله دست اکنون بر آن موی کمر خواهد نهاد

هندوی خط را اگر صدبار از پا افگنی

چون ز جا برداشت سرپا پیشتر خواهد نهاد

دل نبندد سیدا غیر از تو با شوخ دگر

پیش او از لب اگر حلوای تر خواهد نهاد