خداوندا رهایی ده ز بند درد پایم را
نگه از غنچه خسبی دار باغ دلگشایم را
توانایی کرم فرما که بی امداد برخیزم
مکن محتاج بر دست کسی دیگر عصایم را
در فیض سحر خیزی مکن پوشیده بر رویم
مگردان از سخن بیگانه طبع آشنایم را
زبانم را مده در پیش اهل جود کوتاهی
مکن پنهان درون آستین دست رسایم را
کمند گردن محمل نشینان ساز طومارم
به گوش کاروان کن حلقه آواز درایم را
طمع از خوان احسان تو دارد چشم درویشم
لبالب کن ز نعمت کاسه دست گدایم را
مکن از قطع کردن مضطرب کلک سخنگویم
مده با استخوان پیوند منقار همایم را
مرا چون سیدا در بوستانها جای بلبل ده
نسیم جانفزای غنچه گل کن نوایم را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.