کدامین بزم از عکس رخت گلزار بود امشب
که مژگان سر به سر در دیده من خار بود امشب
نگاهم بود همچون شمع بازوبند مژگانم
زبانم در دهن پیچیده چون طومار بود امشب
به یاد زلف و مژگانت ز جا تا صبح میجستم
مرا هر موی بر تن چون زبان مار بود امشب
به کف تسبیح و در دل داشتم فکر سر زلفی
زبان در ذکر و در خاطر غم زنار بود امشب
درآمد ناگه از در آن بت نقاش از حیرت
مرا مانند صورت پشت بر دیوار بود امشب
به بزم وصل او از درد دل تا روز نالیدم
در آغوش مسیحی طفل من بیمار بود امشب
سرم در جستجویش سیدا می گشت چون ساغر
جهان تاریک در چشمم چو زلف یار بود امشب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.