لطف کن یارب ازین سودا رهایی ده مرا
مرحمت فرما به صحبت آشنایی ده مرا
نخل امید مرا لبریز گردان از ثمر
بی تردد چون شجر رزق هوایی ده مرا
خانه بر دوشم ولیکن متکای من تویی
هر چه خواهی در لباس بینوایی ده مرا
پنجه ام در آستین از کوتهی پیچیده است
همچو دست صاحب احسانان رسایی ده مرا
بیستون را رفته بردارم ز جا چون گردباد
دست و بازو داده ای زورآزمایی ده مرا
از در دلها کنم در ویزه نور معرفت
بر کف از خورشید و مه طاس گدایی ده مرا
پیکرم تا از شکست حادثات ایمن شود
از طبیعت ها مزاج مومیایی ده مرا
عقده چون غنچه در هر دل که باشد وا کنم
چون نسیمم ناخن مشکل گشایی ده مرا
پا گذارم هر کجا در دیده ها باشم عزیز
در نظرها اعتبار توتیایی ده مرا
ناملایم طینتان را تا به سوی خود کشم
زیر گردون جذبه آهنربایی ده مرا
پیرم و افتاده ام کاری نمی آید ز من
روزیی هر روزه از بیدست و پایی ده مرا
از کدورت می نماید صبح در چشمم سیاه
کلبه تاریک دارم روشنایی ده مرا
می توانی کرد کوه کهربا را کان لعل
زعفران گردیده ام رنگ حنایی ده مرا
دامن عصمت به کف آورده ام چون سیدا
استقامت در لباس پارسایی ده مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از خداوند درخواست میکند که او را از مشکلات و غمها رهایی بخشد و او را با دوستانی خوب همراه کند. او از خدا میخواهد که آرزوها و امیدهایش را ادراک کند و به او ارزانی دارد. همچنین، شاعر به نیازمندی و فقر خود اشاره میکند و میخواهد که با لطف خداوند به او کمک شود. او خواستههایش را با زبانی استعاری بیان میکند و از خدا میخواهد که مشکلاتش را حل و زندگیاش را روشن کند. در نهایت، شاعر از خداوند میخواهد که به او قدرت و استقامت بدهد تا در برابر مشکلات ایستادگی کند.
هوش مصنوعی: ای خدا، لطف کن و مرا از این آرزو و نگرانی آزاد کن. مرا به دوستان و آشناهایت و به گفتوگو با آنان توفیق بده.
هوش مصنوعی: ای درخت امید، مرا پر از میوه کن؛ بدون هیچ تردیدی مانند درختی که روزی میدهد، به من هوا و فضایی بده.
هوش مصنوعی: خانهای بر دوش دارم، اما تکیهگاه من تو هستی. هرچه میخواهی، در این لباس بینوا به من عطا کن.
هوش مصنوعی: دست من به خاطر بلندی آستینم، در آن گرفتار شده است؛ شبیه به دستان کسانی که به دیگران کمک میکنند. به من هم کمی از احسان و لطف خود عطا کن.
هوش مصنوعی: من میخواهم کوه بیستون را از جایش بردارم، مثل گردبادی که قدرت و نیرویی بزرگ دارد. پس به من کمک کن تا بتوانم این کار را انجام دهم.
هوش مصنوعی: از عمق دلها میخواهم که با نور شناختی خاص پر شود. با نور خورشید و ماه در دستانم، ای بزرگوار، به من نعمت و رحمت عطا کن.
هوش مصنوعی: بدن من تا زمانی که از آسیبهای حوادث در امان باشد، به من طبعی مانند مومیایی بده.
هوش مصنوعی: اگر در دل کسی غمی مانند غنچه باشد، من آن را باز میکنم و مانند نسیم میدوانم. ای دست من! کمک کن تا مشکلات را حل کنم.
هوش مصنوعی: هر جا که بروم، اگر در نظر دیگران محبوب باشم، به من اعتبار و ارزش بده.
هوش مصنوعی: من میخواهم این ناملایمات و مشکلات را به سوی خودم بکشاند، همانطور که یک آهنربا اجسام را جذب میکند.
هوش مصنوعی: من پیر شدهام و دیگر نمیتوانم کاری انجام دهم. هر روز به من روزی میرسد، اما بدون این که از دست و پای خود استفاده کنم.
هوش مصنوعی: با وجود کدورتها و سختیها، صبحگاهی در زندگیام دیده میشود. در این کلبه تاریک که زندگیام را شکل داده، آرزوی روشنایی و امید دارم.
هوش مصنوعی: می توانی که کوههای کهربا را به دست بیاوری، در حالی که من به رنگی شبیه حنا درآمدهام.
هوش مصنوعی: من دامن پاکی و عصمت را به دست گرفتهام، مانند سیدهای که در لباس پرهیزکاری استقامت میکند. به من نیز استقامت در این مسیر را عطا کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یارب از دارالشفای خود دوایی ده مرا
لطف کن افتاده ام از پا عصایی ده مرا
مشت گل را داده جان و مرغ عیسی کرده ایی
قوت اعضا کرم کن دست و پایی ده مرا
بر زبان ناتوانی غنچه باشد ناله ام
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.