تیغ ابرویش اگر مد نظر باشد مرا
ذوالفقار شاه مردان بر کمر باشد مرا
پنجه اش را کرده رنگین چون حنا از خون من
بهر دامنگیریش دست دگر باشد مرا
می رود برگ خزان از جای با اندک نسیم
پیرم و بر سر تمنای سفر باشد مرا
از رطوبت خار و دیوار چمن گل می کند
روز حشر امید از مژگان تر باشد مرا
ناوک بی پر نمی سازد ز ترکش سر برون
در درون سینه آه بی اثر باشد مرا
قدر حاجتمند را محتاج می داند که چیست
گوش همچون حلقه بر آواز در باشد مرا
از سفر چون آسیا نبود مرا اندیشهای
آب بر پا توشه ره به کمر باشد مرا
لاله ام رو در بیابان عدم خواهم نهاد
زاد ره داغ دل و خون جگر باشد مرا
سیدا می گردد آخر غنچه باغ دلگشا
چین پیشانی دوای دردسر باشد مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نیستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا
باغهای دلگشا در زیرِ پر باشد مرا
تلخرویان را می روشن گوارا می کند
ابرِ بی می، کوه بر بالای سر باشد مرا
نیستم یک لحظه بی مشقِ جنون، هر جا که هست
[...]
غنچه دارم در بغل گر مشت زر باشد مرا
همچو گل در انجمن ها جا به سر باشد مرا
سینه خود کرده ام ماننده آئینه صاف
نیک و بد از دوربینی در نظر باشد مرا
همچو بوی گل عنان من به دست دیگر است
[...]
نشئهٔ می مایهٔ صد درد سر باشد مرا
دور ساغر بی تو گرداب خطر باشد مرا
سرگردان دارد خمار باده ام از زندگی
آسمان چون کوه بر بالای سر باشد مرا
نیستم مانند بلبل هرزه گرد هر چمن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.