این فنای بنده در مولا بود
این فنا از صد لقا اولی بود
این عدم باشد ره کوی بقا
فهم آن خواهی برو تا کربلا
شهسواران بین در آنجا در مصاف
گرد شادروان عزت در طواف
بسته احرام حریم کوی یار
جان نهاده بر کف از بهر نثار
سر به کفها و کفنهاشان بدوش
رو بکوی دوست با جوش و خروش
لب پر از لبیک چشم اندر حرم
بر زبانشان نعره ی این العدم
کو عدم آن راه اقلیم وفا
کو عدم دروازه ی ملک بقا
شیرمردان ره جانانه ایم
شعله های تیغ را پروانه ایم
عید ما عاشور و قربانگاه ما
کربلای جانفزا نعم المنی
هین گذار افکن در آن صحرا دمی
بین ورای هر دو عالم عالمی
خون شاهان بین در آنجا ریخته
جانشان با خاک دشت آمیخته
صورت آن دشت تشویش بلا
معنی آن کعبه صدق و صفا
شیرمردان بین در آنجا چون نهنگ
پیش همتشان دو عالم گشته تنگ
چون نبد گنجایش کون و مکان
از مکان کندند آنجا آشیان
غوطه ور گشتند در بحر فنا
سر برآوردند از ملک بقا
این عدم باشد گلستان ارم
گر عدم اینست قربان عدم
کاش من هم اندر آنجا بودمی
راه و رسم این عدم پیمودمی
زندگی خواهی برو معدوم باش
ورنه ز آب زندگی محروم باش
هست اگر آنست تو خود چیستی
در حقیقت پیش او فانیستی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بیان مفهوم فنا و بقا در فلسفه و عرفان اسلامی میپردازد. شاعر از طریق توصیف یک سفر روحانی به کربلا، به کشتار عاشورا و بقا و جاودانگی در ارتباط با آن اشاره میکند. او از فانی بودن انسان در برابر محبوب واقعی، یعنی خدا، سخن میگوید و به این نکته تأکید میکند که برای رسیدن به حقیقت و جوهر وجودی، انسان باید از خودگذشتگی و فنا را در پیش گیرد. شاعر با اشاره به شیرمردان عاشورایی و فداکاری آنها، ارزشهای والای انسانی را ستایش کرده و از خواندن واقعیت زندگی و مرگ در پرتو عشق به حق سخن میگوید. در نهایت، پیام اصلی این است که برای دستیابی به زندگی واقعی و جاودانه، باید خود را فانی کرد و در مسیری از عشق و خدمت به دیگران گام برداشت.
هوش مصنوعی: اینکه بنده در مولا ذوب شده و فانی شده است، نشاندهندهی این است که این فانی شدن از دیدارهای بسیار با او، بهترین و بالاترین حالت است.
هوش مصنوعی: این ناچیزی، راهی به سوی جاودانگی است. اگر میخواهی آن را درک کنی، باید به کربلا بروی.
هوش مصنوعی: شوالیهها را ببینید که در آن مکان در حال جنگ هستند و در اطراف شادروان عزت میچرخند.
هوش مصنوعی: در حریم کوی عشق، احرام خود را بستهام و با جانم در دستانم آمادهام تا به یار نثار کنم.
هوش مصنوعی: با شوق و هیجان، سر به قبرستان و محل دفن مردگان بگذار و به سمت کوی محبوب برو.
هوش مصنوعی: لبها پر از پاسخ "لبیک" هستند و چشمان در حرم، فریاد "این العدم" بر زبانشان جاری است.
هوش مصنوعی: کجا رفته است آن راهی که به وفا منتهی میشود؟ کجا رفته است دروازهای که به سرزمین جاودانگی میرسد؟
هوش مصنوعی: ما مردان شجاع و دلیری هستیم که مانند پروانه بر دور شعلههای تیغ میچرخیم.
هوش مصنوعی: عید ما روز عاشورا و محل قربانی ما کربلاست؛ اینجا جایی است که جانها به شوق میآید و برآورده شدن آرزوها را میرساند.
هوش مصنوعی: توجه کن که در آن صحرا لحظهای توقف کن و فراتر از دو عالم، جهانی را ببین.
هوش مصنوعی: در آن محل، خون پادشاهان بر زمین ریخته شده و جانهایشان با خاک دشت در هم آمیخته است.
هوش مصنوعی: آن دشت پر از اضطراب، تصویر روشنی از حقیقت و صفای کعبه دارد.
هوش مصنوعی: مردان دلیر و شجاع را ببینید که مانند نهنگ در آنجا ایستادهاند و در برابر اراده و همتشان، دو عالم برایشان تنگ است.
هوش مصنوعی: چون گنجایش دنیا و مکان محدود بود، آنجا را محل و جایگاه دیگری قرار دادند.
هوش مصنوعی: در دریاى زوال فرو رفتند، اما از سرزمین جاودانگی سر برآوردند.
هوش مصنوعی: این دنیا اگر به شکل عدم باشد، بهشت ارم نیز همینطور خواهد بود. اگر عدم واقعا چنین است، من برای آنعدم قربانی میشوم.
هوش مصنوعی: ای کاش من هم در آن دنیا بودم و راه و رسم این نبودن را تجربه میکردم.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی زندگیات واقعا پر معنى باشد، باید صفات منفی و رنجشها را کنار بگذاری و خودت را از این دنیا دور کنی. در غیر این صورت، از بهرهمندی واقعی از زندگی و شادیها باز میمانی.
هوش مصنوعی: اگر وجود دارد، پس تو در واقع چه کسی هستی؟ در حقیقت، در حضور او، تو ناپدید شدهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.