گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ملا احمد نراقی

صفت پنجم دنائت همت و مذمت آن، و آن عبارت است از: پستی طبع و قصور همت از طلب کارهای بزرگ و امور عظیمه خطرناک، و قناعت نمودن نفس به شغلهای پست و اعمال جزئیه.

و این صفت خبیثه نتیجه کم دلی و ضعف نفس است و ضد این صفت، علو همت است که عبارت است از: سعی نمودن در مراتب عالیه و مناصب متعالیه، و طلب کردن کارهای بزرگ.

و کسی که همت او عالی باشد به امور جزئیه سر فرود نیاورد و به طمع منافع خسیسه دنیویه خود را نیالاید و از بیم مضرت و خطر، دست از مطلوب خود باز ندارد.

بلکه دنیا و ما فیها در نظر او خوار، و لذات جسمانیه در پیش او بی اعتبار است نه از رو آوردن دنیا به او شاد و فرحناک، و نه از پشت کردنش محزون و غمناک می شود.

غلام همت رندان بی سر و پایم

که هر دو کون نیرزد به پیششان یک کاه

بلکه صاحب این صفت، چون قدم در راه طلب نهاد و در صدد تحصیل مقصود بر آمد نه او را بیم جان است و نه پروای سر، نه از شمشیر می ترسد و نه از خنجر، و می گوید:

دست از طلب ندارم تا کام من برآید

یا جان رسد به جانان یا جان ز تن برآید

و می گوید:

ترک جان گفتم نهادم پا به صحرای طلب

تا در این وادی مرا از تن برآید جان ز لب

و چون این صفت به مرتبه کمال رسید صاحب آن طالب مقصد اعلی می گردد و ایمان حقیقی از برای او هم می رسد و مشتاق مرگ می شود بلکه همچنان که در اخبار وارد شده: «تحفه ای بهتر از مردن در نزد او نیست، و شادی ای بالاتر از مفارقت از دنیا از برای او حاصل نمی شود» گاهی به زبان حال می گوید:

آن مرد نیم کز عدمم بیم آید

کان نیمه مرا خوشتر از این نیم آید

جانیست مرا به عاریت داده خدا

تسلیم کنم چو وقت تسلیم آید

و زمانی می گوید:

مرگ اگر مردست گو نزد من آی

تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ

من از آن عمری ستانم جاودان

او زمن دلقی ستاند رنگ رنگ

و گاهی می گوید:

این جان عاریت که به حافظ سپرده دوست

روزی رخش ببینم و تسلیم او کنم

و این صفت، نتیجه بزرگی ذات و شجاعت نفس است و بالاترین فضایل نفسانیه و اعظم مراتب انسانیت است، زیرا که هر که به جائی رسید و به مراتب ارجمند، سرافراز گردید به واسطه این صفت شد آری صاحب این صفت هرگز خود را به مرتبه پست راضی نمی کند و به امور جزئیه دنیه سر فرود نمی آورد.

ز آب خرد ماهی خرد خیزد

نهنگ آن به که با دریا ستیزد

پس دامن طلب بر میان می زند و کمر همت می بندد تا خود را به مراتب بلند رساند و خداوند عالم در جوهر انسان و جبلت آن، چنین قرار داده که به هر کاری کمر بندد، و به هر امری که پیشنهاد خود سازد و در آن سعی و اجتهاد کند البته از پیش برمی دارد و به مطلوب خود می رسد.

به هر کار کو جست نام آوری

در آن کار دادش فلک یاوری

«والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» یعنی «هر که در راه ما جهد و سعی کرد ما راه و منزل خود را به او می نمائیم» «من طلب شیئا و جدّ وجد» یعنی «هر که در طلب چیزی برآمد و کمر اجتهاد در آن بر میان بست البته آن را می یابد»

و بدان که شهامت، که یکی از صفات حسنه است از نتایج علو همت است و آن عبارت است از: حریص بودن آدمی بر انجام رسانیدن امور عظیمه، که نام او به مرور دهور در صفحه روزگار باقی بماند.