صفت بیست و سوم: غرور و مذمت که منشأ اکثر آفات و شرور است و اصل معنی غرور فریب خوردن است و مراد از آن در این مقام، فریفته شدن به شبهه و خدعه شیطان است، در ایمن شدن از عذاب خدای تعالی، و مطمئن گشتن به امری که موافق هوا و هوس، و ملایم طبع باشد پس هر که را اعتقاد آن باشد که او بر راه خیر است، و آن طریقه ای که دارد طریقه صحیح است، و چنین نباشد، آن شخص مغرور است و اگر فریفته امری شود که به واسطه آن خود را شخصی داند، آن عجب است و اگر چه آن نیز از اقسام غرور است، و لیکن مراد در این مقام از غرور، مغرور شدن است به صحت آن کاری که می کند، و درست بودن آن و چون بیشتر مردم به خود گمان نیک دارند، و افعال و اعمال خود را درست پندارند، و حال اینکه در آن گمان، خطا کارند پس ایشان مغروند مثل کسانی که مال مردم را می گیرند، و به مصرف خیرات و مبرات می رسانند، و مساجد و مدارس بنا می نهند، و پل و رباط می سازند، و چنان پندارند که عمل نیکی کرده اند، و به سعادتی رسیده اند و این، محض غرور و غفلت است و شیطان لعین او را فریب داده است و بدان که منبع هر هلاکتی، و سرچشمه هر شقاوتی، غرور و غفلت است .
و به این سبب، سید رسل صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «خوشا خواب زیرکان، و افطار کردن ایشان، که چگونه مغبون کرده اند بیداری احمقان، و سعی و اجتهاد ایشان را، زیرا حمق، موجب غرور به بیداری و اجتهاد می گردد و هر آینه به قدر ذره ای از عمل صاحب تقوی و یقین، بهتر است از عملی که روی زمین را مملو کرده اند از مغرورین» و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقول است که «مغرور، در دنیا مسکین است، و در آخرت مغبون و زیانکار، چون عوض کرده است بهتر را به زبونتر و تعجب مکن از خود، که بسا باشد که فریفته شوی به مال و صحت بدن خود و گمانی کنی که باقی خواهی بود و بسا باشد که فریفته شوی به طول عمر خود و اولاد و اصحاب خود و پنداری که به سبب آنها نجات خواهی یافت و گاهی فریفته شوی به آنچه به همه خلق می نمایی، از پشیمانی بر تقصیرات خود در عبادت و شاید خدا از دل تو آنچه را به خلق می نمائی داند و بسا باشد که نفس خود را به تکلف بر عبادت بداری و حال اینکه خدای تعالی اخلاص از تو طلب کند و بسا باشد که افتخار کنی به علم و نسب خود و حال آنکه غافل باشی از آنچه از احوال تو پنهان است بر تو و خدا می داند و بسا باشد که توهم کنی که خدا را می خوانی، و حال آنکه تو غیر خدا را عبادت کنی و بسا باشد که پنداشته باشی که نصیحت خلق می کنی و حال آنکه قصد تو آن باشد که مردم به سوی تو میل نمایند.
و بدان که از ظلمتهای غرور و فریب بیرون نمی روی، مگر به خضوع از برای خدا و بازگشت به سوی او از روی صدق، و دانستن عیوب خود و اگر مغرور شوی و به خود راضی باشی، به هر حال که در آن هستی هیچ احدی از تو شقی تر و عمر ضایع کننده تر نخواهد بود و در روز قیامت حسرت و ندامت خواهی یافت».
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.