و مخفی نماند که ضد عقوق، «بر والدین» و احسان به ایشان است و آن از اشرف سعادات و افضل قربات است و در آیات بسیار و اخبار بی شمار، امر و ترغیب به آن شده.
حضرت آفریدگار می فرماید: «و اخفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا» خلاصه معنی آنکه «در نزد ایشان تذلل و انکسار و فروتنی و خاکساری کن، و بگو: بار پروردگارا پدر و مادر مرا رحمت کن همچنان که در حالت طفولیت و خردی مرا پرویدند» و باز می فرماید: «و اعبدوا لله و لا تشرکوا به شیئا و بالوالدین احسانا» یعنی «خدا را بندگی کنید و چیزی را شریک او مگردانید و نسبت به پدر و مادر، احسان و نیکویی کنید» و حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «نیکوئی با پدر و مادر، افضل است از نماز و روزه و حج و عمره و جهاد در راه خدا» و مروی است که مردی به نزد آن سرور آمد عرض کرد: «یا رسول الله مرا وصیتی فرمای فرمود: شرک به خدا نیاور اگر چه تو را به آتش بسوزانند و عذاب کنند که باید دل تو به ایمان مطمئن باشد و پدر و مادر خود را اطاعت کن و نیکویی به ایشان کن، خواه زنده باشند و خواه مرده و اگر تو را امر کنند که دست از مال و اهل خود بردار، پس چنان کن» «و دیگری به نزد آن حضرت آمد، و از نیکویی با پدر و مادر سوال کرد فرمود که نیکویی کن با مادر خود، نیکویی کن با مادر خود، نیکویی کن با مادر خود و نیکویی کن با پدر خود، نیکویی کن با پدر خود، نیکویی کن با پدر خود و ابتدا مادر را ذکر کرد و بعد از آن پدر را فرمود» و جوانی به خدمت آن سرور آمد و عرض کرد که «من مردی جوان هستم، و دوست دارم که در راه خدا جهاد کنم، و مادری دارم که از آن اکراه دارد فرمود: برگرد به نزد مادر خود باش، به خدایی که مرا به حق برانگیخته است، که آرام گرفتن مادر تو به تو در یک شب، بهتر است از یک سال جهاد در راه خدا» و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: «افضل اعمال، نماز در وقت است و نیکویی با والدین و جهاد در راه خدا» مردی به آن حضرت عرض کرد که «پدر من بسیار پیر شده است، و ضعف بر او مستولی گشته، هرگاه اراده قضای حاجت داشته باشد، ما او را برداریم فرمود: بلی، اگر توانی چنان کن و به دست خود لقمه بدهان او بگذار، که فردا به کار تو خواهد آمد» و شخصی به آن حضرت عرض کرد که «پدر و مادری دارم که مخالف مذهب حقند حضرت فرمود: با ایشان نیکویی کن همچنان که با پدر و مادری که از دوستان ما باشند نیکویی می کنی» و شخصی به خدمت حضرت امام رضا علیه السلام عرض کرد که «من دعا به پدر و مادر خود کنم، هرگاه مذهب حق را نداشته باشند؟ فرمود: دعا کن به ایشان و تصدق از جانب ایشان کن و اگر زنده باشند با ایشان مدارا کن» و از حضرت امام محمد باقر علیه السلام مروی است که «سه چیز است که خداوند عالم جل شأنه از برای احدی رخصت در ترک آن قرار نداده: رد امانت به بر و فاجر و وفای به عهد از برای بر و فاجر و نیکویی با والدین، خواه بر باشند و خواه فاجر» و حضرت صادق علیه السلام فرمود که «چه باز می دارد مردی از شما را که نیکویی کند با والدین خود، خواه زنده باشند و خواه مرده که نماز از برای ایشان کند، و تصدق از برای ایشان نماید، و حج به جهت ایشان بجا آورد، و روزه از برای ایشان بگیرد، تا ثواب آنچه کرده است از برای ایشان باشد و مثل آن ثواب نیز از برای او باشد و به آن جهت خدای تعالی خیر بسیار از برای او زیاد کند» و اخبار در این خصوص از حد متجاوز، و بیان از ذکر آنها عاجز است.
پس هر مومنی را سزاوار آن است که نهایت اهتمام در اکرام والدین و تعظیم ایشان نماید، و احترام ایشان را بجا آورد و کوتاهی و تقصیر در خدمت ایشان نکند و با ایشان به نیکویی رفتار نماید و اگر به چیزی ضرورت داشته باشند، صبر نکند تا آنها طلب کنند، بلکه پیش از اظهار، به ایشان بدهد همچنان که در اخبار وارد شده است و اگر با او درشتی کنند، اف بر روی ایشان نگوید و اگر او را بزنند عبوس نکند بلکه بگوید خدا شما را بیامرزد و تند به ایشان نگاه نکند و صدا بالای صدای ایشان بلند نکند و دست خود را بالای دست ایشان نگذارد و پیش روی ایشان راه نرود و همه اینها در حدیث «صحیح»، از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مروی است بلکه «مهما امکن» در نزد ایشان ننشیند، و هر چه در ذلت و خاکساری و تواضع و فروتنی برای ایشان مبالغه کند، اجر او بیشتر و فایده دنیویه و اخرویه او زیادتر است.
و بالجمله، فرمانبرداری ایشان، و طلب خشنودی ایشان واجب است، مگر در امر به فعل حرام یا ترک واجب عینی، که خلافی میان علما نیست، که اطاعت والدین در آنها واجب نیست و در واجبات کفائیه خلاف است و مذهب جمعی از علما آن است که فعل آنها بدون رضای والدین جایز نیست و بعضی دیگر مستحب می دانند اذن والدین را در آن.
اما در غیر واجبات، از افعال مباحه و مستحبه، پس اگر در ترک آنها ضروری «معتد به» به او نباشد ظاهر آن است که خلافی در میان علما در وجوب اطاعت والدین نباشد و هرگاه والدین یا یکی از آنها امر به ترک آن کنند، مخالفت در آن حرام است.
و اگر در آن ضرری باشد که «معتد به» باشد بعضی از علما اطاعت در آن را واجب نمی دانند و اطلاق کلام بعضی دیگر دلالت می کند بر وجوب فرمانبرداری، و حرمت مخالفت ایشان در مباحات و مستحبات، مطلقا.
و از کلام والد ماجد حقیر رحمه الله در «جامع السعادت» نیز چنین مستفاد می شود و ترجمه کلام ایشان این است که بالجمله اطاعت والدین و طلب رضای ایشان واجب است پس، از برای فرزند جایز نیست که مرتکب هیچ یک از افعال مباحات و مستحبات شود، بدون اذن ایشان بعد از آن می فرماید: و از این جهت است که فتوای علما بر این است که جایز نیست سفر کردن از برای تحصیل علم، بدون اذن ایشان، مگر از برای تحصیل علمی که واجب عینی باشد، چون: تحصیل مسائل نماز و روزه و اصول دین اگر در شهری که هست کسی نباشد که آنها را تعلیم کند، و اگر در آن شهر کسی باشد، مسافرت جایز نیست و آنچه را که فرموده اند مطابق آن است که از آیات و اخبار مستفاد می شود پس باید سعی نمود که فعلی که مخالف خواهش ایشان باشد از آدمی سر نزند.
مروی است که «مردی از یمن به خدمت برگزیده ذوالمنن آمد، که در خدمت آن حضرت جهاد کند حضرت فرمود که برگرد و اذن از پدر و مادر خود طلب کن، که اگر اذن دادن جهاد کن و الا با ایشان نیکوئی کن تا توانی، به درستی که این بهتر است، از همه چیزهائی که خدا به آن امر فرموده است، بعد از توحید» و دیگری به جهت جهاد به خدمت آن سرور عباد آمد، حضرت فرمود: «آیا مادر داری؟ عرض کرد: بلی فرمود: برو ملازم او باش، به درستی که بهشت در زیر قدم اوست» و ظاهر از اخبار و آثار، و مستفاد از تجربیات، آن است که همچنان که تحصیل رضای والدین، اعظم وسایل نجات آخرت است، همچنین وسیله ای از برای طول عمر، و جمعیت احوال، و انتظام امر معاش در دنیا نیز بهتر از احسان به ایشان نیست.
و بدان که حکم هر یک از والدین مثل حکم هر دو است و فرقی ندارند بلی، تأکید در مراعات جانب مادر بیشتر، و آنچه از اخبار مستفاد می شود حق او افزون تر است و هر گاه پدر و مادر، امر به ترک واجبی یا فعل حرامی کنند، هر چند اطاعت ایشان واجب نیست، اما تا تواند به ایشان مدارا کند، و به رفق و التماس، رأی ایشان را منحرف سازد و اگر ممکن نشود، تا تواند به نوعی کند که بی اطلاع ایشان حق را به جا آورد و هر گاه کسی را پدر و مادر، هر دو باشد، و مخالفت میان ایشان در امری واقع شود، که فرزند هرگاه که خواهد یکی را راضی کند دیگری شکسته خاطر گردد، باید سعی کند در اتفاق ایشان، و اطلاح میان ایشان به هر طریقی که ممکن باشد، اگر چه باید واسطه برانگیزد، یا به مجتهد عرض کند که ایشان را بطلبد و موعظه نصیحت کند.
و مخفی نماند که حق برادر بزرگتر بر کوچکتر نیز عظیم، و بر اهل ایمان ملاحظه آن لازم، و اطاعت او را مهما امکن از دست ندادن اولی است.
حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «حق برادر بزرگ بر کوچک مثل حق پدر است بر فرزند».
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.