گنجور

 
ملا احمد نراقی

بدان که «ظلم» در اصل لغت، به معنی کار بی جا کردن، و تعدی نمودن از حد وسط است و ظلم به این معنی، جامع همه رذایل، و ارتکاب هر یک از قبایح شرعیه و عقلیه را شامل است و این، ظلم به معنی اعم است.

و از برای ظلم، معنی دیگری نیز است که عبارت است از ضرر و اذیت رسانیدن به غیر، از قبیل کشتن و یا زدن، یا دشنام و فحش دادن، یا غیبت او را کردن، یا مال او را به غیر حق تصرف کردن و گرفتن، یا غیر اینها از کردار یا گفتاری که باعث اذیت غیر باشد و این، ظلم به معنی اخص است و بیشتر آنچه در آیات و اخبار، و عرف مردم ذکر می شود این معنی مراد است و باعث این ظلم، اگر عداوت و کینه باشد از نتایج قوه غضبیه خواهد بود و اگر موجب آن، حرص و طمع در مال باشد از جمله رذایل قوه شهویه محسوب خواهد شد.

به هر حال، به اجماع جمیع طوایف عالم، و به اتفاق همه اصناف بنی آدم، ظلم از همه معاصی اعظم، و عذاب آن اشد، و ندامت آن بیشتر، و وبال آن بالاتر است در مواضع متکثره در قرآن بر ظالمین لعن شدید وارد، و در اخبار متواتره ذم عظیم و تهدید بر آن ثابت است و اگر هیچ تهدیدی بر آن نباشد، همین آیه مبارکه از برای طایفه ظالمین کافی است که پروردگار جبار می فرماید: «و لا تحسبن الله غافلا عما یعمل الظالمون انما یوخرهم لیوم تشخص فیه الابصار مهطعین مقنعی روسهم لا یرتد إلیهم طرفهم و افتدتهم هواء» خلاصه معنی آن که «گمان مکن که پرودگار غافل است از کرده ظالمان و ستمکاران، نه چنین است، و این مهلتی که به ایشان داده به جهت آن است که عذاب و سزای عمل ایشان را به روزی اندازد که در آن چشمها به کاسه سر می جهد و همه مردمان در آن روز شتابان خواهد بود یعنی از حیرانی و سرگردانی آرام و سکون نخواهد داشت و به هر طرف خواهند دوید و چشمهای ایشان باز خواهد ماند، و قدرت نخواهند داشت که چشمهای خود را به هم گذارند و دلهای ایشان از شدت خوف و فزع، پریده خواهد بود و از عقل و هر چیزی خالی خواهد بود» و باز حق تعالی می فرماید: «و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون» یعنی «زود باشد بدانند آنان که ظلم و ستم کردند، که بعد از موت بازگشت ایشان به کدام مکان خواهد بود» آری بازگشت ظالم، البته به آتش سوزنده، و مار و عقرب گزنده خواهد بود و ستم بر بندگان خدا، و چشم داشت آمرزش در روز قیامت، نیست مگر از حمق و سفاهت.

مکن بد که بد بینی ای یار نیک

که ناید ز تخم بدی بار نیک

دهقان سالخوره چه خوش گفت با پسر

کای نور چشم من بجز از کشته ندروی

از متمم مکارم اخلاق، و مبعوث بر کافه آفاق، مروی است که «پست ترین و ذلیل ترین خلق در نزد خدا کسی است که امر مسلمانان در دست او باشد و میان ایشان به راستی رفتار نکند» و در حدیثی دیگر از آن سرور مروی است که «ظلم و جور کردن در یک ساعت، بدتر است در نزد خدا از شصت سال گناه» و فرمود که «هر که از انتقام و مکافات بترسد، البته از ظلم کردن باز می ایستد» چون منتقم حقیقی البته انتقام هر ظلمی را می کشد و مکافات ظالم را به او می رساند.

چو بد کردی مباش ایمن ز آفات

که واجب شد طبیعت را مکافات

از جانب خداوند معبود، وحی به حضرت داود علیه السلام رسید که «به اهل ظلم بگو: مرا یاد نکنند که بر من واجب است یاد کنم هر که مرا یاد بکند و یاد کردن ظالمین، به لعن کردن ایشان است.

در هنگامی که حضرت سید سجاد علیه السلام را وفات رسید به حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود که «زنهار، ای فرزند که ظلم نکنی بر کسی، که دادرسی به غیر از خدا نداشته باشد» زیرا که او را چون کسی دیگر نباشد، دست به درگاه مالک الملوک بر می دارد و منتقم حقیقی را بر سر انتقام می آورد هان، هان ای آنکه زمام اختیار مردم در دست داری تا بیچارگان بی کس را نیازاری، که کس بی کسان در مقام آزار تو برآید.

دردمندان بلا زهر هلاهل نوشند

قصد این قوم خطا باشد هین تا نکنی

منجنیق آه مظلومان به صبح

زود گیرد ظالمان را در حصار

از حضرت امام محمد باقر علیه السلام مروی است که «هیچ کس نیست که به دیگری ظلم کند مگر اینکه خدا به آن ظلم او را می گیرد، در جان یا مال او» مردی که مدتی والی موضعی بود به خدمت آن والی امامت عرض کرد که «آیا توبه ای از برای من هست؟ فرمود نه، تا هر که بر ذمه تو حقی دارد به وی برسانی» و نیز از آن حضرت مروی است که «آنچه مظلوم از دین ظالم می گیرد بیش از آن چیزی است که ظالم از مظلوم می ستاند» و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقول است که «در تفسیر قول خدای عزوجل «ان ربک لبالمرصاد» فرمودند که پلی بر صراط هست که از آن نمی گذرد بنده ای که بر گردن او مظلمه ای باشد» و فرمود که «هیچ ظلمی شدیدتر و بدتر از ظلمی نیست که بر کسی باشد که یاوری بجز خداوند قهار نیابد» و نیز فرمود که «هر که بخورد مال برادر خود را به ناحق و به او رد نکند، خواهد خورد در روز قیامت شراری از آتش دوزخ را» و از آن جناب مروی است که «پروردگار عالم وحی فرستاد به پیغمبری از پیغمبران، که در مملکت پادشاه جباری بود، که برو به نزد این مرد جبار و به او بگو که من تو را وانداشته ام از برای ریختن خون بی گناهان و گرفتن اموال مردمان، بلکه تو را صاحب اختیار کردم به جهت آنکه صداهای مظلومان را از درگاه من بازداری و ناله های ایشان را کوتاه کنی، من نخواهم گذشت از ظلمی که بر احدی شود، اگر چه از جمله کفار باشد».

آری، پادشاهی، حکم شبانی دارد، که آفریدگار عالم او را بر رعیت گماشته و از او محافظت ایشان را خواسته و چنانچه اندکی در حفظ و حراست ایشان اهمال و مسامحه نماید به زودی دست او را از شبانی ایشان کوتاه فرماید و در روز محاسبه روز قیامت حساب جزء جزء را از او می طلبد.

میازار دهقان به یک خردله

که سلطان، شبان است و دهقان گله

چو پرخاش بینند و بیداد از او

شبان نیست، گرگ است، فریاد از او

شهی که حفظ رعیت نگاه می دارد حلال باد خراجش که مزد چوپانی است و گرنه راعی خلق است زهر مارش باد که هر چه می خورد از جزیه مسلمانی است و نیز از آن حضرت مروی است که فرمود: «هر که بدی کند با مردمان و بر ایشان ستم روا دارد، او را ناخوش نیاید، چون به او بدی کنند و ستمی به او رسد، چون فرزند آدم، آنچه را می کارد می درود و هیچ کس از تخم تلخ، میوه شیرین برنمی دارد و تخم شیرین، بار تلخ نمی دهد».

اگر بد کنی چشم نیکی مدار

که هرگز نیارد گز، انگور بار

مپندارم ای در خزان کشته جو

که گندم ستانی به وقت درو

چه عجب نیست از بسیاری از أبناء زمان، که انواع ظلم و ستم از ایشان به بیچارگان می رسد اگر روزی ورق زمانه برگردد و دست ایشان از ظلم کوتاه شود، و روزگار در صدد مکافات برآید، آه و ناله ایشان از ثریا می گذرد و زبان شکوه خالق و خلق را می گشاید و بر کسانی که اگر شفاعت مظلومی را در نزد ایشان می کرد به هیچ گونه قبول نمی کردند، اعتراض می کنند و ایشان را ملامت و سرزنش می نمایند که آخر، چنین ظلمی بر ما می شود، و تو چنین ساکت نشسته ای چرا گریبان چاک نمی کنی و بر سر خاک نمی ریزی و شورش و غوغا نمی نمائی؟

ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند

بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست

برگشت اثر هر ظلمی، به خود ظالم یا به اولاد اوست و غافل است از اینکه هر ظلمی که از کسی سرزد، البته روزگار، اثر آن را به او می رساند.

همچنان که حضرت صادق علیه السلام فرمودند که «هر که ستم کند، خداوند عالم مسلط می سازد بر او کسی را که ظلم کند براو، یا بر اولاد او، یا بر اولاد اولاد او.

بلی: کجا با عدل خداوند عادل جمع می شود که زبردستی، زیردستی را بیازارد، و دست آن بیچاره از مکافات او کوتاه باشد و حضرت ملک الملوک بر آن مطلع باشد و در صدد انتقام او برنیاید؟

مکن خیره بر زیردستان ستم

که دستی است بالای دست تو هم

ستمگر جفا بر تن خویش کرد

نه بر زیردستان دلریش کرد

مها زورمندی مکن با کهان

که بر یک نمط می نماند جهان

راوی گوید: چون حضرت چنین فرمودند، من عرض کردم که آن مرد، ظلم می کند و خدا ظلم را بر اولاد، و اولاد اولاد او مسلط می سازد؟ فرمود: بلی، خدای تعالی می فرماید: «و لیخش الذین لو ترکوا من خلفهم ذریه ضعافا خافوا علیهم فلیتقوا الله و لیقولوا قولا سدیدا» خلاصه معنی آنکه «باید بترسند کسانی که هرگاه اولادی از ایشان بماند بی دست و پا، بر ایشان مهربان و ترسناک باشند، پس باید از خدای بپرهیزند و سخن نیک بگویند» و والد ماجد حقیر در جامع السعادات فرموده است که «ظاهر آن است که مواخذه اولاد به سبب ظلم پدران، مخصوص اولادی است که به ظلم پدران خود راضی بوده اند یا اولادی که از ظلم پدر به ایشان اثری رسیده باشد، چون مالی که به ایشان منتقل شده باشد» و بعضی از علما در سر این، گفته که دنیا دار مکافات و انتقام است، و باید مکافات هر ظلمی در دنیا بشود گو بعضی از آن به روز قیامت افتد و این انتقام هم از برای ظالم فایده دارد تو هم از برای مظلوم، اما از برای ظالم، به جهت اینکه چون این را شنید و مطلع شد که هر ظلمی را در دنیا مکافاتی است، بسا باشد که از ظلم کردن باز ایستد و اما از برای مظلوم، به جهت اینکه او از اطلاع براین شاد و مستبشر می گردد و علاوه بر ثواب اخروی، فرح در دنیا نیز از برای او حاصل می شود.

لب خشک مظلوم را گو بخند

که دندان ظالم بخواهند کند

پس آنچه به اولاد، و اولاد اولاد ظالم، از ظلم می رسد اگر چه ظاهرا بر او ظالم است و لیکن در معنی نعمتی است از خدا بر او، که فایده از برای دیگران نیز دارد پس هر که را اندک عقل و شعوری بوده باشد، و دشمن خود و بازماندگان خود نباشد و اعتقاد به مرگ و رسیدن به حساب و ثواب و عقاب روز قیامت داشته باشد البته خود را از ظلم نگاه می دارد.

و عجب است از قومی که مرگ را به چشم خود می بینند و دعوای یقین به حشر و نشر و بهشت و دوزخ می نمایند، و احوال اهل ظلم را در دنیا معاینه و ملاحظه می نمایند، و با وجود این، پیوسته ظلم و ستم به زیردستان و ضعفا می نمایند و از حکم حاکم عادل، و مواخذه مالک الملوک، و سطوت قهر جبار سموات و ارضین، خوف نمی کنند و از رسوائی روز قیامت در حضور ملائکه و انبیاء و سایر امم گذشته و آینده اندیشه نمی نمایند و از تخویفات و تهدیدات پروردگار خود هیچ باکی ندارند.

بلی: «یوم المظلوم علی الظالم اشد من یوم الظالم علی المظلوم» یعنی «روز توانائی و قدرت مظلوم بر ظالم، بسی شدیدتر و بالاتر است از امروز که ظالم قدرت بر مظلوم دارد».

تحمل کن ای ناتوان از قوی

که روزی توانا تر از وی شوی

زنهار، ای ظالم دست نگه دار که دستی بالای دست تو هست بر خود بترس که تواناتر از توئی در کمین است.

ره پرشکن است پر بیفکن

تیغ است قوی سپر بیفکن