و اما حقیقت دنیا در حق بندگان عبارت است از آنچه پیش از مردن از برای ایشان حاصل می شود و آنچه را بعد از مردن بیابند آن آخرت است. پس هر چه پیش از مردن از برای بنده در آن بهره و حظی و غرضی و لذتی است آن دنیاست در حق او، و از برای او دو نوع علاقه به آن چیز است یکی علاقه دل، که دوستی آن است و دیگری گرفتاری بدن، که مشغول شدن به اصلاح و تربیت آن است، تا استیفای حظ خود را از آن کند.
و حقیقت دنیا در حق بندگان، همان علاقه قلبیه و گرفتاریهای بدنیه و لذات نفسیه است، که حاصل می شود نه آن اعیانی که علاقه به آنها دارد یا مشغول به آنها می شود.
و چنین ندانی که هر چه بندگان را پیش از وفات رغبت و میل به آن است که دنیا در حق ایشان عبارت از آن است، همه اینها مذموم و بد است، زیرا که آنچه را آدمی در این عالم میل به آن دارد بر دو قسم است:
یکی آنکه فایده آن بعد از مردن به او می رسد، و غرض از تحصیل آن و میل به آن، اثر و ثمره اش در عالم آخرت است، مثل علم نافع و عمل صالح، که صاحب آن به آن بلند می شود بلکه بسا باشد که آن محبوب ترین و لذیذترین چیزها در نزد او باشد و این اگرچه از دنیاست، چون حصول آن و التذاذ به آن، در این عالم نیز متحقق می شود و لیکن از دنیای مذموم نیست، زیرا که عمده اثر آن در آخرت به او می رسد و آن را از دنیا می شمرند به جهت آنکه در آنجا حاصل می شود
و از این جهت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم نماز را از دنیا شمردند و فرمودند: «حبّب إلیّ من دنیاکم ثلث الطّیب و النّساء و قرّة عینی فی الصّلوة» یعنی «سه چیز از دنیای شما در نزد من محبوب است بوی خوش، و زنان، و روشنی چشم من در نماز است» و با وجود اینکه نماز از اعمال آخرت است پس دنیای مذموم عبارت است از لذتی که وسیله لذت دیگر در آخرت نباشد و آن نیست مگر تلذذ به معاصی، و تنعم در مباحاتی که زاید بر قدر ضرورت است.
و اما تحصیل قدری که در بقاء حیات، و معاش عیال، و حفظ آبرو ضروری است از اعمال صالحه و عبادات حسنه است چنان که در احادیث به آن تصریح شده است.
از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که «عبادت هفتاد جزء است و افضل آنها طلب روزی حلال است» و نیز از آن حضرت مروی است که «ملعون است هر که کَلّ [بار دوش] بر مردمان شود، و ثقل خود را بر دیگران افکند» از سید سجاد علیه السلام مروی است که «دنیا بر دو قسم است: دنیائی است که قدر کفایت و ضرورت است و دنیائی است که ملعون است» و حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود که «هر که در دنیا طلب روزی نماید به جهت استغنای از مردم، و وسعت بر عیال، و احسان با همسایگان، ملاقات خواهد کرد خدای را در حالتی که روی او مانند ماه شب چهارده بوده باشد» و از حضرت صادق علیه السلام مروی است که «کسی که سعی کند در تحصیل روزی عیال، مثل کسی است که در راه خدا جهاد نماید و به درستی که خدا دوست دارد سفرکردن و اختیار غربت را درطلب روزی» و فرمود که «از ما نیست کسی که دنیا را به جهت آخرت ترک کند یا آخرت را به جهت دنیا ترک نماید» «روزی شخصی به آن حضرت عرض کرد که ما دنیا را می طلبیم و دوست داریم که به ما رو آورد حضرت فرمود: چه می خواهی با آن کنی؟ عرض کرد که می خواهم خود و عیالم از آن منتفع گردیم و صله رحم به جا آورم و تصدق نمایم و حج و عمره به عمل آورم فرمود: این طلب دنیا نیست، بلکه طلب آخرت است» حضرت امام موسی کاظم علیه السلام در زمینی کار می کرد به نوعی که قدمهای همایونش به عرق فرو رفته بود شخصی عرض کرد: کارگذاران کجایند که شما خود کار می کنید؟ فرمود که بیل داری کرد در زمین خود، کسی که از من و پدرم بهتر است؛ عرض کرد آن کدام شخص بود؟ فرمود: رسول الله و امیرالمومنین علیه السلام و همه پدران من به دست خود کار می کردند و زراعت می نمودند، و آن، عمل انبیا و مرسلین و اوصیاء و صالحین است» و اخبار به این مضمون بسیار است پس کار کردن و طلب نمودن روزی به جهت وسعت خود و عیال، انفاق در راه خداوند متعال است، و از دنیائی است که مستحسن و ممدوح است بلکه از برای هر مومنی لازم است که راه کسب حلالی از برای او بوده باشد، که به آن اخذ ضروریات خود را نماید حضرت امیرامومنین علیه السلام فرمود که «خدا به داود نبی وحی فرستاد که نیکو بنده ای هستی اگر از بیت المال نمی خوردی و به دست خود شغلی می کردی؟ پس داود علیه السلام به این جهت چهل شبانه روز گریست خداوند تعالی آهن را از برای او نرم کرد، و هر روز یک زره می ساخت و هزار درهم می فروخت و سیصد و شصت زره ساخت و به سیصد و شصت هزار درهم فروخت و از بیت المال مستغنی شد» به حضرت صادق علیه السلام عرض کردند که «مردی می گوید که من در خانه خود می نشینم و نماز و روزه به جای می آورم و عبادت پروردگار خود را می کنم و روزی من خواهد رسید حضرت فرمود: این یکی از آن سه نفری است که دعای ایشان مستجاب نمی شود» و از این اخبار مستفاد می شود که سزاوار هر یک از مومنین آن است که راه کسب حلال طیبی داشته باشد و این یک معنی حریت و آزادی است در نزد علمای این فن، زیرا که از برای آزادی در نزد ایشان دو معنی است: یکی این و دوم: رهائی از دست هوا و هوس، و خلاصی از بندگی قوه شهویه، که عبارت است از عفت، و ضد این، بندگی هوا و هوس است که از طرف افراط قوه شهویه است و ضد اول، رقیت و بندگی به معنی اخص است، که عبارت است از نظر به دست مردم داشتن و چشم به اموال ایشان دوختن و روزی خود و عیال را به مال مردم حواله کردن، خواه به طریق حرام، از ظلم و تعدی و غصب و دزدی و خیانت و خواه غیر حرام، از قبیل صدقه گرفتن و فضول مال مردم را اخذ کردن.
بلکه مطلق چیزی از مردم گرفتن حریت نفس را زایل، و آدمی را از زمره آزادگان خارج می کند و شکی نیست که رقیت به این معنی، از صفات مذمومه، و حالات خبیثه است، زیرا که یک نوع آن، که گرفتن مال مردم به طریق حلال نباشد. علاوه بر اینکه موجب عذاب اخروی و مواخذه الهی است، نوعی از گدائی است، که جمع شده است با بی شرمی و بی حیائی، و مشتمل است بر ذلت و پستی آری چه پستی از آن بالاتر که فقیر بینوائی را ستم کنی و به جور و تعدی، فضول اموال ایشان را بستانی و صرف خود و عیال خود کنی یا پنهان از کسی مال او را بدزدی یا خیانت کنی و به آن معاش نمائی و چه بی شرمی؟ از آن بیشتر که مال کسی را بدزدی یا به ستم بگیری و با وجود این بر صاحب بیچاره اش بزرگی بفروشی؟
و نوع دیگر آن اگر چه با وجود استحقاق حرام نباشد، اما چون باعث توقع از مردم و چشم داشتن به دست ایشان است، خالی از ذلت و انکسار و طمع از غیر پروردگار نیست و به این سبب وثوق و اعتماد به خدا کم می شود و عاقبت منجر به سلب توکل و ترجیح مخلوق بر خالق می گردد و این منافی مقتضای ایمان و معرفت خداوند منان است.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.