هوش مصنوعی: شاعر به توصیف ذراتی میپردازد که در هوا و در هامون وجود دارند و آنها را مشابه انسانها میداند که ممکن است در حال شادی یا اندوه باشند. در نهایت، همه این ذرات به نور و زیبایی خورشید وابستهاند و این سرگشتگی و جستجو در آنها وجود دارد.
هادی صحت زاده در ۸ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۰ نوشته:
ای روز برآ که ذره ها رقص کنند آنکس که از او چرخ و هوا رقص کنند جان ها زخوشی بی سر و پا رقص کنند در گوش تو گویم که کجا رقص کنند هر ذره که در هوا و در هامون است نیکو نگرش که همچو ما مفتون است هر ذره اگر خوش است اگر محزون است سر گشته خورشیدِ خوشِ بی چون است ..... با نوای دلنشین سالار جان عقیلی که این شعر و موسیقی در سینمایی برف روی کاجها هم هست سکانس کنسرت با بازی صابر جان ابر و مهناز خانم افشار..بسیار لذت بردم همیشه از این سکانس زیبا..
فاضل در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۳۷ نوشته:
کلمه مفتون بجای مجنون فکر می کنم که درست تر باشه، چون در فرهنگ لغت هم که نظر بندازیم معنی مجنون، دیوانه و متضاد عاقل هست، ولی مفتون از فتنه میاد و در حقیقت منظور از مفتون، مورد آزمایش قرار گرفتنه، و شعر داره میگه که همه ذرات مثل خود ما دارن مورد آزمایش قرار می گیرند، در نتیجه اگر بدی ازشون دیدیدم فی نفسه پای ذات خوبشون نذاریم. چون در حقیقت ذات هیچ چیز بد نیست و در نهایت بدی اصلا وجود نداره. و در آخر کار هممون هدفمون یکی هست. این همه جنگ و جدل حاصل کوته نظریست گر نظر پاک کنی کعبه و بتخانه یکیست
پژو رمضانی در ۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۱۵ نوشته:
این شعر اشعاره به ذرات اتم داره. الکترون ها دور هسته اتم دور میزنندوتحت تاثیر آن هستند و مفتون مثل سیارات که دور خورشیدشان میگردند و مفتون آنند، اگر از مدار خارج شوند نابود خواهند شد
پیمان در ۴ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۰۳ نوشته:
بجای مفتون به نظر حقیر مجنون درست تر است که معنی آن بی خود شدن و در حالتی قرار گرفتن که بدون اراده شدن و مطیع ذات گشتن است. وانگهی چرا همه چیز را باید با علم جدید انطباق داد در صورتی که اتم در فهم مولانا یه معنی امروزی آن متصور نبوده است و فقط اشاره به تمام ذرات هستی دارد.
مرجان چهکندی در ۷ ماه قبل، شنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۲۱ نوشته:
یادم میاد وقتی این شعر در مقطع پیش دانشگاهی به ما تدریس می شد، معلم دبیرستان، ذره ها را به ذرات گرد و غبار ریزی در فضای اتاق، که در نور خورشید به رقص در می آیند تعبیر کرده بودند.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر به توصیف ذراتی میپردازد که در هوا و در هامون وجود دارند و آنها را مشابه انسانها میداند که ممکن است در حال شادی یا اندوه باشند. در نهایت، همه این ذرات به نور و زیبایی خورشید وابستهاند و این سرگشتگی و جستجو در آنها وجود دارد.
هوش مصنوعی: هر ذرهای که در هوا و در محیط اطراف وجود دارد را با دقت تماشا کن، زیرا مانند ما دچار عشق و شوری است.
هوش مصنوعی: هر بخشی از هستی، چه شاد باشد و چه غمگین، در جستجوی زیبایی و تابش بینظیر خورشید است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با آن که دلم از غم هجرت خون است
شادی به غم توام ز غم افزون است
اندیشه کنم هر شب و گویم «یا رب!
هجرانش چنین است، وصالش چون است؟»
در زلفِ تو صد حلقهٔ دیگرگون است
هر حلقهٔ او تشنهٔ صدصد خون است
مینتوان گفت وصفِ زلفت چون است
باری ز حساب عقل ما بیرون است
هر کاو نشود مست تو او مغبون است
واین حالت مستی زصفت بیرون است
مستی باید خراب همچون «اوحد»
تا او داند که حال مستی چون است
وقت گل می گون و می گلگون است
وز دولت گل طالع می میمون است
ای یار لطیف روز وصل امروز است
ای جان عزیز وقت عیش اکنون است
ماییم و دلی که دایم از غم خون است
از دایره ی ساختگی بیرون است
موزونی طبع ما بود زینت ما
تقطیع برای طبع ناموزون است
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.