گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
 
 
ابوسعید ابوالخیر

آن آتش سوزنده که عشقش لقبست

در پیکر کفر و دین چو سوزنده تبست

ایمان دگر و کیش محبت دگرست

پیغمبر عشق نه عجم نه عربست

وطواط

شطرنج وزارت تو فرزین طلبست

کمتر کرم تو واری ذهبست

در پیش تو شاهرخ نهادم ببساط

از اسب پیاده ماندنم زین سببست

جمال‌الدین عبدالرزاق

باسبلت سبز یارب آن لب چه لبست

یاقوت شکر طعم زمرد سلبست

بر روی منست چشمه آب روان

گرد لب او سبزه دمید این عجبست

هلالی جغتایی

ای سیم‌ذقن، این چه دهان و چه لبست؟

این خال چه خال و این چه زلف عجبست؟

روی تو در آن دو زلف مشکین چه عجب؟

هر روز که هست در میان دو شب‌ست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه