گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
 
 
فرخی سیستانی

گفتم رخ تو بهار خندان منست

گفت آن تو نیز باغ و بستان منست

گفتم لب شکرین تو آن منست

گفت از تو دریغ نیست گرجان منست

وطواط

آن دلبر ماهرخ ، که جانان منست

بر من بعزیزی چو دل و جان منست

اندر دل من نشسته باشد پیوست

مقبل تر ازین دل نبود کان منست

عین‌القضات همدانی

عشقست که دلیل راحت جان منست

در هستی او قوت ارکان منست

دردی که از او برین دلم می‌باشد

من درد نخوانمش که درمان منست

مولانا

این بانگ خوش از جانب کیوان منست

این بوی خوش از گلشن و بستان منست

آن چیز که او بر دل و بر جان منست

تا بر رود او کجا رود آن منست

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
ابن یمین

آن زخم که بر چهره جانان منست

دردیست که پیوسته بدامان منست

نی نی غلطم بر رخ او زخمی نیست

آن زخم که دیده ایش بر جان منست

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه