دل رفت و سرِ راهِ دلْاِستان بگرفت
وز عشق، دو زلفِ او به دندان بگرفت
پرسید: کی تو؟ چون دهان بگشادم
جست از دهنم، راه بیابان بگرفت
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر |
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ |
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر |
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور |
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه |
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب) |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
دل رفت و سرِ راهِ دلْاِستان بگرفت
وز عشق، دو زلفِ او به دندان بگرفت
پرسید: کی تو؟ چون دهان بگشادم
جست از دهنم، راه بیابان بگرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات شاعر از احساسات عاشقانه و هیجانانگیز سخن میگوید. دل شاعر به عشق معشوقش گرفتار شده و او را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. وقتی که معشوق دهانش را باز میکند، شاعر از زبان خود او را میجوید و با اشتیاق زیادی به سوی او حرکت میکند. این ابیات به زیبایی عمق عشق و دلتنگی را نشان میدهند.
هوش مصنوعی: دل از دست رفت و در مسیر عشق، دلِ عاشق مجذوب شد و از شدت عشق، دو زلف او را به دندان گرفت.
هوش مصنوعی: پرسید: تو کیستی؟ وقتی که زبانم را گشودم، کلامم به گونهای جاری شد که همانند جریانی در بیابان به راه افتاد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دندان مرا چو درد پنهان بگرفت
آن درد نهان در دل و در جان بگرفت
چون مرهم درد ها همه در لب تست
آن لب باید بریز دندان بگرفت
عکاس، چو عکس روی جانان بگرفت
انگشت عجب همی به دندان بگرفت
می گفت که جان ز فرط لطف است نهان
آن کیست که عکس چون من از جان بگرفت
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.