هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از بادهای صحبت میکند که برای آرام کردن آشفتگیهایش مینوشد. او در حالت مستی خوابش میبرد و وقتی بیدار میشود، متوجه میشود که معشوقش مانند شمعی مرده و ساقیاش خوابیده است. این احساس، ترکیبی از حالت مستی و دلتنگی را در او ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از نوشیدن شراب صحبت میکند و میگوید که به خاطر بیخوابی و آشفتگیاش، به سراغ باده رفته است. حال و احوال دلش را نمیتواند بیان کند و این موضوع برایش ناگفته مانده است.
nabavar در ۵ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۳۹ نوشته:
گرامی امیر حسین میخوردم باده با بت آشفته خوابم بربود حال دل ناگفته بیدار شدم ز خواب مستی دیدم دلبر شده، شمع مرده ساقی خفته در حال آشفتگی با صنمی باده نوش میکردم، هنوز قصه ی دل ناتمام بود که خوابم برد بیدارشدم و هشیار که دیدم نگارم رفته ، شمع خاموش شده و ساقی نیز در خواب ناز فرو رفته
قهوه سرد در ۵ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۰۴ نوشته:
ناباور عزیز ممنون از لطفت و معنی ای که کردین بیتی از حضرت خیام هم مد نظرم هست که اگر شما و دیگر بزرگواران برایم معنا کنند یا برداشتتون رو بگین ممنون میشم دو بیتی مدنظرم این است
nabavar در ۵ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۵۰ نوشته:
گرامی امیر حسین آنانکه جهان زیر قدم فرسودند وندر طلبش هر دو جهان پیمودند آگاه نیم از اینکه ایشان هرگز زین حال چنانکه هست آگه بودند به نظر می رسد این رباعی به طبع ناباورران خوش است. گویا به عرفا و جویندگان حقیقت کنایه ای می زند که راهی که می روید ممکن است آن نباشد که در پیِ آنید. همان است که : ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی این ره که تو می روی به ترکستان است. مولانا هم می گوید : ای قوم به حج رفته کجایید کجایید معشوق همین جاست بیایید بیایید معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار در بادیه سرگشته شما در چه هوایید گر صورت بیصورت معشوق ببینید هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید ده بار از آن راه بدان خانه برفتید یک بار از این خانه بر این بام برآیید آن خانه لطیفست نشانهاش بگفتید از خواجه آن خانه نشانی بنمایید یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید با این همه آن رنج شما گنج شما باد افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از بادهای صحبت میکند که برای آرام کردن آشفتگیهایش مینوشد. او در حالت مستی خوابش میبرد و وقتی بیدار میشود، متوجه میشود که معشوقش مانند شمعی مرده و ساقیاش خوابیده است. این احساس، ترکیبی از حالت مستی و دلتنگی را در او ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از نوشیدن شراب صحبت میکند و میگوید که به خاطر بیخوابی و آشفتگیاش، به سراغ باده رفته است. حال و احوال دلش را نمیتواند بیان کند و این موضوع برایش ناگفته مانده است.
هوش مصنوعی: از خواب شیرین بیدار شدم و دیدم که محبوبم مانند شمعی خاموش است و ساقی نیز در حالت خواب به سر میبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
قدی چون کمان زهجر یاران چفته
جانی و دلی بآتش غم تفته
تن رفته ز منزل عزیزان صد میل
وز دیده خیال رویشان نارفته
آن دم که رسی به گوهر ناسفته
سرها به هم آورده و سرها گفته
کهدان جهان ز باد شد آشفته
برتو بجوی که مست باشی خفته
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.