مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۰ هستم به وصال دوست دلشاد امشب وز غصهٔ هجر گشته آزاد امشب با یار بچرخم و به دل میگویم یارب که کلید صبح گم باد امشب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر شادی و آزادی شاعر از غم جدایی است. او امشب به وصال معشوق رسیده و با خوشحالی در کنارش میچرخد و از دل درخواست میکند که صبح با خود غمها و جداییها را به همراه نیاورد.
هوش مصنوعی: امشب با دوستم هستم و خوشحالم و از اندوه دوری او رهایی یافتهام.
هوش مصنوعی: من با محبوبم بگردم و در دل از خدا میخواهم که صبح هرگز نیاید و شب ادامه پیدا کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هستم به وصالِ دوست دلشاد امشب
وز غصّهٔ هجر گشته آزاد امشب
با یار نشسته و به دل می گویم
یا رب که کلید صبح گم باد امشب
هستم ز وصال دوست دلشاد امشب
وز غصۀ هجر گشته آزاد امشب
با یار نشسته و بغم می گویم
یا رب که کلید صبح گم باد امشب
چون ساقی عشق سر خوش افتاد امشب
کرد از قفس وجودم آزاد امشب
تا صبح ابد مایه بیهوشی بود
هر جام نگاهی که به من داد امشب
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.