دیدهها شب فراز باید کرد
روز شد دیده باز باید کرد
ترک ما هر طرف که مرکب راند
آن طرف ترکتاز باید کرد
مطبخ جان به سوی بیسوییست
پوز آن سو دراز باید کرد
چون چنین کان زر پدید آمد
خویش را جمله گاز باید کرد
جامه عمر را ز آب حیات
چون خضر خوش طراز باید کرد
چون غیورست آن نبات حیات
زین شکر احتراز باید کرد
چون چنین نازنین به خانه ماست
وقت نازست ناز باید کرد
با گل و خار ساختن مردیست
مرد را ساز ساز باید کرد
قبله روی او چو پیدا شد
کعبهها را نماز باید کرد
سجدههایی که آن سری باشد
پیش آن سر فراز باید کرد
پیش آن عشق عاقبت محمود
خویشتن را ایاز باید کرد
چون حقیقت نهفته در خمشیست
ترک گفت مجاز باید کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دیدهها شب فراز باید کرد
روز شد چشم باز باید کرد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.