بگیر دامن لطفش که ناگهان بگریزد
ولی مکش تو چو تیرش که از کمان بگریزد
چه نقشها که ببازد چه حیلهها که بسازد
به نقش حاضر باشد ز راه جان بگریزد
بر آسمانش بجویی چو مه ز آب بتابد
در آب چونک درآیی بر آسمان بگریزد
ز لامکانش بخوانی نشان دهد به مکانت
چو در مکانش بجویی به لامکان بگریزد
نه پیک تیزرو اندر وجود مرغ گمانست
یقین بدان که یقین وار از گمان بگریزد
از این و آن بگریزم ز ترس نی ز ملولی
که آن نگار لطیفم از این و آن بگریزد
گریزپای چو بادم ز عشق گل نه گلی که
ز بیم باد خزانی ز بوستان بگریزد
چنان گریزد نامش چو قصد گفتن بیند
که گفت نیز نتانی که آن فلان بگریزد
چنان گریزد از تو که گر نویسی نقشش
ز لوح نقش بپرد ز دل نشان بگریزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی فراری بودن محبت و زیبایی است که نمیتوان بهراحتی به دست آورد. شاعر میگوید که عشق و زیبایی همچون سایهای هستند که ناگهان ناپدید میشوند و نمیتوان آنها را بهراحتی شکار کرد. او از تلاش برای یافتن و درک این عشق صحبت میکند، اما نتیجه میگیرد که هرچه بیشتر به دنبال آن باشی، بیشتر از دستت میگریزد. همچنین، شاعر به چگونگی فرار کردن نام و یاد این عشق از ذهن اشاره میکند و از ترس و نگرانی در برابر این فرار صحبت میکند. در نهایت، مضمون اصلی شعر برلزوم بیثبات و فرار بودن عشق و زیبایی تأکید دارد.
هوش مصنوعی: دست از لطف او بر مدار، چون ممکن است ناگهان از تو دور شود. اما مانند تیر از کمان به او حمله نکن، زیرا ممکن است به راحتی فرار کند.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که افراد ممکن است در زندگی به بازیهای مختلفی دربیافتند و نقشههای گوناگونی بکشند، اما در نهایت اگر از ویژگیهای واقعی خود دور شوند، به راحتی از راه درست و معنوی خود فرار خواهند کرد.
هوش مصنوعی: اگر در آسمان او به جستجوی ماه بروی، همانطور که نور ماه از روی آب میتابد، وقتی که به آب وارد شوی، آن ماه در آسمان از تو دور میشود.
هوش مصنوعی: اگر از جایی که وجود ندارد او را بخوانی، نشانهای از خود را به تو نشان میدهد، اما اگر در جایی که او هست دنبالش بگردی، او از تو فرار میکند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هیچ چیز نمیتواند به سرعت و دقت یقین را از گمان جدا کند. به عبارت دیگر، شناخت واقعی و مطمئن از وجود شایعات و گمانهای بیپایه فراتر است و گمان همواره از یقین فاصله دارد.
هوش مصنوعی: از ترس فرار میکنم نه از بیحوصلگی، چرا که آن معشوق زیبا از این جا و آن جا دوری میکند و من از او میگریزم.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که مانند بادی که به آسانی از عشق و محبت دور میشود، گلی وجود ندارد که از ترس باد پاییز به سمت بوستان فرار کند. به عبارتی، عشق واقعی و ماندگار نمیتواند به سادگی فرار کند و نباید تحت تأثیر ترسها قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که وقتی کسی بخواهد دربارهی نام او صحبت کند، همانند انسانی که از چیزی فراری است، ناگهان نامش از زبان گوینده فرار میکند و او نمیتواند آن را به زبان بیاورد. در واقع، وقتی به یاد آوردن یا گفتن نام فردی دشوار میشود، این فرار و عدم توانایی در بیان نشاندهندهی تأثیر قوی آن شخص یا مفهوم در ذهن گوینده است.
هوش مصنوعی: چنان از تو فاصله میگیرد که اگر بخواهی تصویرش را بر روی صفحهای ثبت کنی، آن تصویر هم از دل تو فرار میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
عجب نباشد اگر دل ز آسمان بگریزد
که تیر راست رو از صحبت کمان بگریزد
گل حمایت (و) مظلوم پروری است شجاعت
وگرنه گرگ چرا از سگ شبان بگریزد؟
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.