گنجور

 
مولانا

ای شاد که ما هستیم اندر غم تو جانا

هم محرم عشق تو هم محرم تو جانا

هم ناظر روی تو هم مست سبوی تو

هم شِسته به نظاره بر طارم تو جانا

تو جانِ سلیمانی آرامگهِ جانی

ای دیو و پری شیدا از خاتم تو جانا

ای بیخودیِ جان‌ها در طلعت خوب تو

ای روشنی دل‌ها اندر دم تو جانا

در عشق تو خمارم در سر ز تو می دارم

از حسن جمالات پرخرّم تو جانا

تو کعبه عشاقی شمس الحق تبریزی

زمزم شکر آمیزد از زمزم تو جانا

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
غزل شمارهٔ ۹۰ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۹۰ به خوانش فاطمه زندی
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم