چون گل همه تن خندم نه از راه دهان تنها
زیرا که منم بیمن با شاهِ جهان تنها
ای مشعله آورده دل را به سحر برده
جان را برسان در دل دل را مَسِتان تنها
از خشم و حسد جان را بیگانه مکن با دل
آن را مگذار اینجا وین را بمخوان تنها
شاهانه پیامی کن یک دعوتِ عامی کن
تا کی بود ای سلطان این با تو و آن تنها ؟
چون دوش اگر امشب نایی و ببندی لب
صد شور کنیم ای جان نکنیم فغان تنها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق عاشقانه و تنهایی اشاره دارد. شاعر به صورت استعاری بیان میکند که گرچه او به ظاهر با دیگران است، ولی در واقع احساس جداافتادگی و تنهایی میکند. او سعی دارد دل را از حسد و خشم دور کند و به وحدت با محبوبش برسد. همچنین از سلطان میخواهد تا دیگران را دعوت کند و به جمعی خوشحال بپیوندد. در نهایت، او از محبوب میخواهد که در کنار هم، شادی و شور و شعف را تجربه کنند و از غم و فریاد فاصله بگیرند.
هوش مصنوعی: من مانند گلی که درخشان و شاداب است، همیشه لبخند میزنم و این شادیام تنها از طریق گفتار نیست. زیرا من همواره در دنیای خودم با وجود همه چیز تنها هستم.
هوش مصنوعی: ای شعلهای که دل را به شوق میآوری و جان را به وجد میآرایی، در دل، دل را تنها رها نکن!
هوش مصنوعی: از خشم و حسد، روح خود را با دل پیوند نزن و اجازه نده این احساسات در درونت باقی بمانند. آنها را اینجا نگذار و حتی به آنها فکر هم نکن.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، پیامی بده که همه مردم را دعوت کنی؛ تا کی میخواهی اینقدر با این و آن تنها بمانی؟
هوش مصنوعی: امشب اگر تو بیایی و لب به سکوت ببندی، چنان شوری در دل خواهیم داشت که تنها فریاد نزنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.