دوش آمد پیل ما را باز هندستان به یاد
پرده شب میدرید او از جنون تا بامداد
دوش ساغرهای ساقی جمله مالامال بود
ای که تا روز قیامت عمر ما چون دوش باد
بادهها در جوش از او و عقلها بیهوش از او
جزو و کل و خار و گل از روی خوبش باد شاد
بانگ نوشانوش مستان تا فلک بررفته بود
بر کف ما باده بود و در سر ما بود باد
در فلک افتاده ز ایشان صد هزاران غلغله
در سجود افتاده آن جا صد هزاران کیقباد
روز پیروزی و دولت در شب ما درج بود
شب ز اخوان صفا ناگه چنین روزی بزاد
موج زد دریا نشانی یافت زین شب آسمان
آن نشان را از تفاخر بر سر و رو مینهاد
هر چه ناسوتی ز ظلمت راهها را بسته بود
نور لاهوتی ز رحمت بستهها را میگشاد
کی بماند زان هوا اشکال حسی برقرار
چون بماند برقرار آن کس که یابد این مراد
عمر را از سر بگیرید ای مسلمانان که یار
نیستان را هست کرد و عاشقان را داد داد
یار ما افتادگان را زین سپس معذور داشت
زان که هر جا کوست ساقی کس نماند بر سداد
جوش دریای عنایت ای مسلمانان شکست
طمطراق اجتهاد و بارنامه اعتقاد
آن عنایت شه صلاح الدین بود کو یوسفیست
هم عزیز مصر باید مشتریش اندر مزاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف حالاتی از شادی و مستی پرداخته است که در یک شب به یاد ماندنی تجربه کرده است. او از لحظهای سخن میگوید که در آن دنیا و واقعیت به هم پیوسته و اثرات خوشایند عشق و مینوشی را به تصویر میکشد. صوت شادمانی مستی در آسمانها طنینانداز شده و وجود زنده و نشاطآور عشق، نور امید را به تاریکیهای زندگی میبخشد. شاعر مسلمانان را به ان ایام شاد و با سعادت دعوت میکند و بر اهمیت عشق و دوستی تأکید میورزد. فضایی از پیروزی، وحدت، و امید به آینده در کلام او حس میشود. در نهایت، شاعر بر لزوم توجه به حالاتی که فوقالعاده و معجزهآسا هستند تأکید میکند.
هوش مصنوعی: شب گذشته، فیل ما دوباره از هندستان به یاد ما آمد. او به قدری دیوانهوار بود که پرده شب را درید و تا صبح ادامه داد.
هوش مصنوعی: دیروز جامهای شراب پر از نوا و شادی بود، ای کسی که تا روز قیامت عمر ما چون دیروز خوش و پر برکت باشد.
هوش مصنوعی: شرابها به خاطر او در حال جوش و خروشاند و عقلها از عشق او بیخبر و غافل. هم اجزا و هم کل، هم خار و هم گل، به خاطر زیبایی او در شادی به سر میبرند.
هوش مصنوعی: صدای خوش مشروبنوشان تا آسمان به بلندای خود رسیده بود. در دستان ما شراب بود و در سر ما نسیم و خوشی جریان داشت.
هوش مصنوعی: در آسمان صدها هزار صدا از آنها به گوش میرسد و در آنجا که سجده کردهاند، شمار زیادی از کیقبادها وجود دارد.
هوش مصنوعی: در روزی که پیروزی و خوشبختی برای ما رقم خورد، در شبهای گذشته این موضوع در دل ما بود. ناگهان چنین روزی با دوستیهای صمیمانه به دنیا آمد.
هوش مصنوعی: دریا به علتی از شب آسمان چیزی را به خود میزند و آن را با افتخار بر سر و رویش مینهد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دنیای مادی و ظلمت، راه را بسته بود، نور آسمانی و رحمت الهی آن درها را باز میکرد.
هوش مصنوعی: اگر احوالات فانی و مادی ما از بین برود، چه اشکالی دارد؟ زیرا فقط کسی که به حقیقت آنچه میخواهد دست یابد، باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، عمرتان را دوباره آغاز کنید، زیرا محبوب و معشوق به سوی نیستان (دنیای عشق و محبت) آمد و به عاشقان حق و سهم داد.
هوش مصنوعی: دوست ما از این پس کسانی را که در قعر محنت و سختی افتادهاند، معذور میداند؛ زیرا در هر جایی که کسی باشد که به جمعکردن گناهکاران پرداخته، هیچکس در آنجا باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: توجه کنید مسلمانان! نعمت و رحمت الهی همچون دریایی جوشان و بینهایت است که قدرت علم و استدلال و مدارک انسانی را ناپدید کرده است.
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم توجه و لطفی اشاره دارد که از سوی شخصیتی بزرگ و نیکوکار به کسی دیگر میشود. در اینجا به یوسف اشاره شده که به عنوان فردی محبوب و مورد احترام در مصر شناخته میشود. به عبارت دیگر، هر کسی که در زندگی خود چنین عنایتی را دریافت کند، باید در بازار زندگی به نوعی مورد معامله قرار گیرد و اهل اهتمام و محبت باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
جاودانه خواجه هر خواجه ای حجاج باد
برترین مهتر به کهتر کهترش محتاج باد
جاودانه خواجه هر خواجه ای حجاج باد
برترین مهتر به کهتر کهترش محتاج باد
جاودانه خواجه هر خواجه ای حجاج باد
[...]
چون قلم بست او میان در هجو تو لیکن دهانش
چون دوات از گفتههای خویشتن پر لوش باد
آنچه ایزد خواست کرد و آنچه مردم خواست داد
شاه را بالنده کرد و تن درستش کرد شاد
شاه را تابنده کرد آن تندرستی در بزه
شد تنش پالوده چون از باده آسوده لاد
هست پنجاه و سه سالش داد پنجاه و سه تب
[...]
این مبارک پی بنای محکم گردون نهان
کرده شاگردیش گردون خوانده او را اوستاد
روز و شب در آفتاب و سایه اقبال و بخت
جای ابراهیم بن مسعود ابراهیم باد
مشرق میدان شاه دین فروز دین پرست
[...]
در معزالدین ملکشاه آفتاب دین و داد
روز عید روزهداران فرخ و فرخنده باد
خسرو پیروزبخت و داور یزدانپرست
شاه خاقان گوهر و سلطان سلجوقی نژاد
کاست از عالم ستم تا لاجرم شاهی فزود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.