گنجور

 
مولانا

سگ ار چه بی‌فغان و شر نباشد

سگ ما چون سگ دیگر نباشد

شنو از مصطفی کو گفت دیوم

مسلمان شد دگر کافر نباشد

سگ اصحاب کهف و نفس پاکان

اگر بر در بود بر در نباشد

سگ اصحاب را خوی سگی نیست

گر این سر سگ نمود آن سر نباشد

که موسی را درخت آن شب چو اختر

نمود آذر ولیک آذر نباشد

 
 
 
غزل شمارهٔ ۶۷۶ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
حکیم نزاری

چنین سروِ روان دیگر نباشد

بر و بالا ازین خوش تر نباشد

چو تو سروی اگر آید در آغوش

کسی را این هوس در سر نباشد

که را باشد چنین ماهی که چون او

[...]

حافظ

خوش آمد گُل وز آن خوشتر نباشد

که در دستت به جز ساغر نباشد

زمانِ خوشدلی دریاب و دُر یاب

که دایم در صدف گوهر نباشد

غنیمت دان و مِی خور در گلستان

[...]

شیخ بهایی

خوش آمد گل وزین خوشتر نباشد

که در دستت به جز ساغر نباشد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه