دلی دارم که گرد غم نگردد
میی دارم که هرگز کم نگردد
دلی دارم که خوی عشق دارد
که جز با عاشقان همدم نگردد
خطی بستانم از میر سعادت
که دیگر غم در این عالم نگردد
چو خاص و عام آب خضر نوشند
دگر کس سخره ماتم نگردد
اگر فاسق بود زاهد کنندش
وگر زاهد بود بلعم نگردد
چو یابد نردبان بر چرخ شادی
ز غم چون چرخ پشتش خم نگردد
چو خرمشاه عشق از دل برون جست
که باشد که خوش و خرم نگردد
ز سایه طرههای درهم او
ز هر همسایهای درهم نگردد
بکن توبه ز گفتار ار چه توبه
از آن توبه شکن محکم نگردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف حالاتی از دل و عشق میپردازد. او دلی دارد که هرگز غم به خود نمیگیرد و میگوید میخواری دارد که هرگز کم نمیشود. دل او عشق را میشناسد و تنها با عاشقان همنشین میشود. او امیدوار است که از سعادت الهی خطی بگیرد تا دیگر در این دنیا غم نباشد. به طور کلی، شاعر بر این نکته تأکید میکند که خوشی و عشق میتواند انسان را از غم و اندوه دور کند و توبه نیز نمیتواند به تنهایی تضمینکننده اصالت و پاکی دل باشد.
هوش مصنوعی: دل من هرگز به غم آلوده نمیشود و البته میخواهم از میای بنوشم که هیچگاه کم نمیشود.
هوش مصنوعی: دل من سرشار از عشق است و فقط با کسانی که عاشق هستند میتواند همدل و همنوا شود.
هوش مصنوعی: میخواهم از میر سعادت نوشتهای بگیرم تا دیگر در این دنیا غمی نداشته باشم.
هوش مصنوعی: هر کس که از آب حیات بهرهمند شود و در زندگیاش به خوشی و شادی دست یابد، دیگران در غم و اندوه او شریک نخواهند شد.
هوش مصنوعی: اگر شخصی فاسق باشد (دنیاطلب و گناهکار) او را به زهد و پارسایی دعوت میکنند، اما اگر فردی زاهد و پارسا باشد، او هرگز به انحراف و گمراهی نمیرود.
هوش مصنوعی: وقتی انسان بر مشکلات زندگی غلبه کند و به خوشبختی دست یابد، دیگر از غم و ناراحتیاش کم نمیشود و زندگیاش به سمت بهتر شدن پیش میرود.
هوش مصنوعی: وقتی عشق به شدت از دل بیرون میرود، آیا امکان دارد که انسان خوشحال و شاداب باقی بماند؟
هوش مصنوعی: سایههای درهم و فروغ طرههای او آنچنان جذاب و گیراست که هیچ همسایهای نمیتواند به آن بیتوجه باشد.
هوش مصنوعی: اگر چه در گفتار خود توبه کنی، اما بدان که این توبه از آن بیوفا محکم نخواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چه عشقست اینکه هر گز کم نگردد
دلم روزی ازو خرم نگردد
غمی دارم که هرگز کم نگردد
دلی داری که گرد غم نگردد
به جان زخم ترا مرهم که باید؟
اگر هم زخم تو مرهم نگردد
هنوز آن دل بود در دام عالم
[...]
بگو دل را که گرد غم نگردد
ازیرا غم به خوردن کم نگردد
نبات آب و گل جمله غم آمد
که سور او به جز ماتم نگردد
مگرد ای مرغ دل پیرامن غم
[...]
بجز لطف تو موری جم نگردد
خدایی هم به لطفی کم نگردد
ز جرم خلق رحمت کم نگردد
محیطی غرقه شبنم نگردد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.