بار دگر آن آب به دولاب درآمد
وان چرخه گردنده در اشتاب درآمد
بار دگر آن جان پر از آتش و از آب
در لرزه چو خورشید و چو سیماب درآمد
بار دگر آن صورت پنهانی عالم
از روزن جان دوش چو مهتاب درآمد
خورشید که میدرد از او مشرق و مغرب
از لطف بود گر به سطرلاب درآمد
بار دگر آن صبح بخندید و بتابید
تا خفته صدساله هم از خواب درآمد
بار دگر آن قاضی حاجات ندا کرد
خیزید که آن فاتح ابواب درآمد
بار دگر از قبله روان گشت رسالت
در گوش محمد چو به محراب درآمد
چون رفت محمد به در خیبر ناسوت
نقبی بزد از نصرت و نقاب درآمد
از بیم ملک جمله فلک رخنه و در شد
وز بیم مسبب همه اسباب درآمد
آری لقبش بود سعادت بک عالم
زان پیش که اشخاص به القاب درآمد
بگشاد محمد در خمخانه غیبی
بسیار کسادی به می ناب درآمد
از بهر دل تشنه و تسکین چنین خون
آن جام می لعل چو عناب درآمد
خاموش کن امروز که این روز سخن نیست
زحمت مده آن ساقی اصحاب درآمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بازگشت و تجدید حیات اشاره دارد. شاعر به تکرار آمدن یک حالت خاص و روحانی اشاره میکند که بار دیگر به وقوع پیوسته است. آب در دولاب، جان آتشین و آب، صورت پنهان عالم، و خورشید که از لطف میدرخشد، همه نمادهایی از زندگی و روشنایی هستند. شاعر به بیداری انسانهای خوابزده و آمدن قاضی حاجات اشاره میکند که مژده دهندهی فتح و موفقیت است. همچنین به نقش پیامبر اسلام، محمد، اشاره میشود که درهای نجات و رسالت را باز میکند و از غیب به دنیا میآید. در نهایت، شاعر از روز خاصی یاد میکند که در آن هیچ سخنی جز سکوت و تماشا نیست و از ملت خواسته میشود تا خاطر جمع باشند زیرا حالتی خاص و مهم در حال وقوع است.
هوش مصنوعی: یک بار دیگر آب به داخل چرخ آبکشی برگشت و آن چرخ در حال چرخش و گردش درآمد.
هوش مصنوعی: دوباره آن روح پرشور و پرهیجان مانند خورشید و نقره در حال تپش و لرزش است، پر از آتش و آب.
هوش مصنوعی: دیگر بار، آن شکل پنهان عالم از درون جانم همچون ماه تابان بیرون آمد.
هوش مصنوعی: خورشید که میدرد، یعنی وقتی که خورشید میتابد و روشنایی میبخشد، مشرق و مغرب تحت تأثیر آن قرار میگیرند و این نور و گرما نشانهای از لطف و رحمت است. اگر روزی این نور به زبانی دیگر و به شیوهای متفاوت بروز کند، زیبایی و جاذبهاش همچنان باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: یک بار دیگر آن صبح طلایی سر زد و نورش تابید، طوری که حتی کسی که صد سال خوابیده بود هم از خواب بیدار شد.
هوش مصنوعی: مجدداً آن قاضی مشکلات و نیازها را اعلام کرد که بیدار شوید، زیرا آن پیروزمند درِ نیکیها و خواستهها وارد شده است.
هوش مصنوعی: بار دیگر پیامبری به سوی قبله شروع شد و در گوش محمد وقتی که به محراب وارد شد، ندا داده شد.
هوش مصنوعی: زمانی که محمد به دروازه خیبر رفت، با قدرت و نصرت الهی، خدایی را نشان داد و به مبارزه رفت.
هوش مصنوعی: به خاطر ترس از سلطنت، تمامی آسمان دچار تغییر شد و به خاطر نگرانی از علت تمامی علل، همه چیز به وجود آمد.
هوش مصنوعی: آری، او را سعادت مینامیدند، زیرا قبل از آنکه افراد به لقبها و عناوین مختلف شناخته شوند، او از علم و معرفت برخوردار بود.
هوش مصنوعی: محمد در یک مکان نامرئی و مخفی را گشود، جایی که حال و هوای کسادی و بیحالی حاکم بود، و با نوشیدن می ناب، به شادابی و سرحالی دست یافت.
هوش مصنوعی: برای دل تشنه و آرامش، خون آن جام می لعل مانند عناب به وجود آمد.
هوش مصنوعی: امروز را از هر گونه حرف و سخنی خالی کن، زحمت نده به آن ساقی که دوستانش آمدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.