گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

جان سوی جسم آمد و تن سوی جان نرفت

وان سو که تیر رفت حقیقت کمان نرفت

جان چست شد که تا بپرد وین تن گران

هم در زمین فروشد و بر آسمان نرفت

جان میزبان تن شد در خانه گلین

تن خانه دوست بود که با میزبان نرفت

در وحشتی بماند که تن را گمان نبود

جان رفت جانبی که بدان جا گمان نرفت

پایان فراق بین که جهان آمد این جهان

اندر جهان کی دید کسی کز جهان نرفت

مرگت گلو بگیرد تو خیره سر شوی

گویی رسول نامد وین را بیان نرفت

در هر دهان که آب از آزادیم گشاد

در گور هیچ مور ورا در دهان نرفت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode