بتا گر مرا تو ببینی ندانی
به جان لاله زارم به رخ زعفرانی
بدادم به تو دل مرا تو به از دل
سپارم به تو جان که جان را تو جانی
هزاران نشان بد ز آه و ز اشکم
کنون رفت کارم گذشت از نشانی
تو شاه عظیمی که در دل مقیمی
تو آب حیاتی که در تن روانی
تو هم غیب بینی تو هم نازنینی
نگفتند هرگز تو را لن ترانی
چو سرجوش کردی چه روپوش کردی
تو روپوش میکن که پنهان نمانی
زهی تلخ مرگی چو بیتو زید جان
چو پیش تو میرم زهی زندگانی
از این جان ظاهر به جان آمدم من
کز این جان ظاهر شود جان نهانی
میان دو جان مانده بودیم حیران
که میگفت اینی که میگفت آنی
یکی جان جنت یکی جان دوزخ
یکی جان ظلمت یکی جان عیانی
چه جنت چه دوزخ توی شاه برزخ
بخوانی بخوانی برانی برانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل به بیان عشق و احساس عمیق شاعر نسبت به محبوب میپردازد. شاعر از جدایی و دلتنگی میگوید و به بزرگی محبوب و نقش او در زندگیاش اشاره میکند. او به وجود محبوب به عنوان منبع حیات و شادابی اشاره کرده و تأکید میکند که بیمحبوبی، زندگی برایش تلخ و دردآور است. در پایان، شاعر به تضاد میان جنت و دوزخ و سرنوشت عاشقان اشاره میکند. به طور کلی، شعر حس عمیق عشق، وابستگی و در yearning را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: عزیزم، اگر تو را ببینم، نمیدانی چقدر افسردهام و چه حال بدی دارم، در حالی که چهرهام مانند گل زعفران زیباست.
هوش مصنوعی: دل و جانم را به تو میسپارم، چون تو برای من ارزشمندتری از جان و دل هستی.
هوش مصنوعی: هزاران نشانه از غم و اندوه من به خاطر اشکهایم وجود داشت، اما حالا کار من به جایی رسیده که دیگر از این نشانهها اثری نیست.
هوش مصنوعی: تو پادشاه بزرگی که در دلها جا داری، تو همان آب حیات هستی که در بدنها جاری است.
هوش مصنوعی: تو هم میدانی که چیزهایی را نمیتوان دید و هم زیبا و دلنشین هستی، اما هرگز به تو نگفتهاند که نمیتوانی مرا ببینی.
هوش مصنوعی: وقتی که به اوج شور و هیجان رسیدی، چه چیزی را پنهان کردهای؟ بهتر است که آن را بپوشانی تا از دید دیگران مخفی بمانی.
هوش مصنوعی: اگر بدون تو بمیرم زندگیام تلخ و دردناک است، اما وقتی که در کنار تو هستم، حتی مرگ هم برایم ارزشمند و شیرین خواهد بود.
هوش مصنوعی: من از این وجود ظاهری به حقیقت وجود واقعی خود رسیدم؛ چرا که از این وجود ظاهری، وجود پنهان و حقیقی جلوه میکند.
هوش مصنوعی: ما در یک وضعیت بلاتکلیفی قرار داشتیم و در دلمان سردرگم بودیم، زیرا نمیدانستیم کسی که این حرفها را میزند چه کسی است و آیا واقعاً همان چیزی را میگوید که به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: یک نفر روح بهشت دارد، یکی روح جهنم، یکی روح تاریکی و یکی روح روشنایی.
هوش مصنوعی: هر جا که باشی و در هر وضعیت و حالتی که به سر ببری، چه در خوشی و خوبی و چه در سختی و بدی، تو باید با قدرت و اراده به جلو بروی و از موانع عبور کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی را چو من دوستگان می چه باید؟
که دل شاد دارد بهر دوستگانی
نه جز عیب چیزیست کان تو نداری
نه جز غیب چیزیست کان تو ندانی
ز دو چیز گیرند مر مملکت را
یکی پرنیانی یکی زعفرانی
یکی زر نام ملک بر نبشته
دگر آهن آب دادهٔ یمانی
که را بویهٔ وصلت ملک خیزد
[...]
از او بوی دزدیده کافور و عنبر
وز او گونه برده عقیق یمانی
بماند گل سرخ همواره تازه
اگر قطره ای زو به گل بر چکانی
عقیقی شرابی که در آبگینه
[...]
شه مشرق و شاه زابلستانی
خداوند اقران و صاحبقرانی
بدولت یمینی بملت امینی
مر این هر دو را اصل یمن و امانی
تو محمود نامی و محمود کاری
[...]
یکی گوهری چون گل بوستانی
نه زر وبه دیدار چون زرکانی
به کوه اندرون مانده دیرگاهی
به سنگ اندرون زاده باستانی
گهی لعل چون باده ارغوانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.