هزار جان مقدس هزار گوهر کانی
فدای جاه و جمالت که روح بخش جهانی
چه روحها که فزایی چه حلقهها که ربایی
چو ماه غیب نمایی ز پردههای نهانی
چو در غزا تو بتازی ز بحر گرد برآری
هزار بحر بجوشد چو قطرهای بچکانی
توی ز کون گزیده توی گشایش دیده
به یک نظر تو ببخشی سعادت دوجهانی
کژی که هست جهان را چو تیر راست کن آن را
بکش کمان زمان را که سخت سخته کمانی
نه چرخ زهر چشاند نه ترس و خوف بماند
چو دل ثنای تو خواند که شاه امن و امانی
به چرخ سینه برآیی هزار ماه نمایی
یکی بدان که تو اینی یکی بدان که تو آنی
تو راست چرخ چو چاکر تو مه نباشی و اختر
هزار ماه منور ز آستین بفشانی
تو شمس مفخر تبریز به خواجگی چو نشینی
صد آفتاب زمان را چو بندگان بنشانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش و تمجید از محبوبی عظیم و بینظیر میپردازد که جمال و جلال او به تمامی عالم روح میبخشد. شاعر به توصیف ویژگیهای این محبوب میپردازد و او را همچون ماهی پنهان در پشت پردههای نهان یاد میکند. با هر نگاه او، سعادت دو زندگی را به انسانها میبخشد و قدرت او به اندازهای است که میتواند کجیهای جهان را راست کند. همچنین، شاعر از امن و امانتی که در سایه او حاصل میشود، صحبت میکند و او را به عنوان منبع نور و روشنی معرفی مینماید. در نهایت، محبوب به عنوان شمس تابان تبریز توصیف میشود که تمام آفتابهای زمان را تحت سلطه خود دارد.
هوش مصنوعی: هزار جان پاک و ارزشمند برای شکوه و زیبایی تو فدای میشوند، چرا که تو به جهان زندگی و روح میدهی.
هوش مصنوعی: بسیاری از روحها به تو جذب میشوند و حلقههای محبت و دوستی به گرد تو میچرخند؛ مانند ماهی که از پردههای پنهان خود نمایان میشود.
هوش مصنوعی: وقتی در میدان جنگ با شجاعت و قدرت حرکت کنی، انگار که از دل دریا طوفانی به راه میاندازی و هزاران دریا به جوش میآید، مانند قطرهای که از جایی بچکد.
هوش مصنوعی: تو که با نگاهی عمیق و قوی به دنیا مینگری، میتوانی با یک نگاه به من، خوشبختی دنیا و آخرت را ببخشی.
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا بینظمی و کجی وجود دارد، باید تلاش کنی تا آن را درست کنی. مانند اینکه باید کمان زمان را محکم بکشی و بر tension آن افزوده کنی؛ چون در این دنیا، سختیهای زیادی وجود دارد که باید بر آنها غلبه کرد.
هوش مصنوعی: نه چرخ زمان به من زهر نداد و نه ترس و وحشت باقی ماند، زیرا وقتی دل من ثنای تو را خواند، امنیت و آرامش به من رسید.
هوش مصنوعی: با تلاش و سعی خود، بهترین جلوهها را به نمایش بگذار و به گرد و غبار آسمان برخیز. هزاران زیبایی را نمایان کن، اما به خاطر داشته باش که تو همچنان یک نفر هستی و هیچکس غیر از خودت نمیتواند به درستی تو را بشناسد.
هوش مصنوعی: ای چرخش گنبد آسمان، اگر تو زمان با من نباشی، ستارهای از هزاران ماه هم نمیتواند نورش را به من برساند.
هوش مصنوعی: اگر تو، ای شمس تبریز، به مقام بالا بنشینی، مثل یک خواجه، آن وقت همه آفتابهای زمان را به مانند خدمتگزاران به زیر فرمان خود درخواهی آورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کجایی ای دل و جانم مگر که در دل و جانی
که کس نمیدهد از تو به هیچ جای نشانی
به هیچ جای نشانی نداد هیچ کس از تو
نشانی از تو کسی چون دهد که برتر از آنی
عجب بماندهام از ذات و از صفات تو دایم
[...]
دلم ز روح سحرگه سوال کرد به لفظی
چنانکه آب خجل گشت از او به گاه روانی
که چیست در همه عالم به طبع موجب صحت
که کیست در همه گیتی سجود حاتم ثانی
جواب داد دلم را که ای بر اسب تفکر
[...]
ببرد عقل و دلم را براق عشق معانی
مرا بپرس کجا برد آن طرف که ندانی
بدان رواق رسیدم که ماه و چرخ ندیدم
بدان جهان که جهان هم جدا شود ز جهانی
یکی دمیم امان ده که عقل من به من آید
[...]
ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی
جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی
به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت
که هر که را تو بگیری ز خویشتن برهانی
مرا مپرس که چونی به هر صفت که تو خواهی
[...]
چو تازه کرد جهان نوبهار و رفت خزانی
تهیست دستم ساقی بیار باده که جانی
وگر چو دستِ من است ای پسر تهی شده مشکت
دو اسبه از پیِ می شاید ار الاغ دوانی
چه گونه فوت توان کرد خاصه موسمِ گلها
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.