ای نای بس خوش است کز اسرار آگهی
کار او کند که دارد از کار آگهی
ای نای همچو بلبل نالان آن گلی
گردن مخار کز گل بیخار آگهی
گفتم به نای همدم یاری مدزد راز
گفتا هلاک توست به یک بار آگهی
گفتم خلاص من به هلاک من اندر است
آتش بنه بسوز بمگذار آگهی
گفتا چگونه رهزن این قافله شوم
دانم که هست قافله سالار آگهی
گفتم چو یار گم شدگان را نمینواخت
از آگهی همیشد بیزار آگهی
نه چشم گشتهای تو که بیآگهی ز خویش
ما را حجاب دیده و دیدار آگهی
زان همدم لبی که تو را سر بریدهاند
ای ننگ سر در این ره و ای عار آگهی
از خود تهی شدی و ز اسرار پر شدی
زیرا ز خودپرست و ز انکار آگهی
چون میچشی ز لعل لب یار ناله چیست
بگذار تا کند گلهای زار آگهی
نی نی ز بهر خود تو نمینالی ای کریم
بگری بر آنک دارد ز اغیار آگهی
گردون اگر بنالد گاو است زیر بار
زین نعل بازگونه غلط کار آگهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به بیان اسرار و درک عمیق ارتباط میان انسان و عالم هستی میپردازد. نای به عنوان نمادی از روح انسان توصیف شده که در جستجوی معانی عمیقتر از زندگی و ارتباط با یار (معشوق) است. شاعر به نای میگوید که نباید از رازها آگاه شود، زیرا آگاهی ممکن است به نابودی او بینجامد. در ادامه، شاعر گلهمندی خود را از گم شدن یارش بیان میکند و بر این نکته تأکید دارد که چشمهای او به خاطر حجابها و موانع نمیتوانند حقیقت را ببینند. در نهایت، به ارتباط عاطفی و دردهایی که از دوری معشوق به وجود میآید، اشاره میکند و نشان میدهد که انسان باید از خودپرستی و انکار بپرهیزد تا به درک واقعی برسد.
هوش مصنوعی: ای نای، تو بسیار دلنشینی، زیرا از اسرار الهی آگاه هستی و به خوبی میتوانی نمایانگر آنها باشی. تو از آنچه در دل عالم هست، خبر داری و میتوانی آن را به زیبایی به دیگران منتقل کنی.
هوش مصنوعی: ای نی تو مانند بلبل نالهکن، مراقب گل سرخ باش و به آن نزدیک نشو، چرا که گل بدون خار را میشناسی.
هوش مصنوعی: به دوستانم گفتم که رازهای خود را فاش نکنند، اما او پاسخ داد که اگر یک بار از این رازها آگاه شوید، به شدت آسیب خواهید دید.
هوش مصنوعی: گفتم که نجات من در همین نابودیام است، پس آتش را روشن کن و بگذار بسوزم، اما از این موضوع به کسی نگو.
هوش مصنوعی: او گفت: چگونه میتوانم به این کاروان آسیب بزنم وقتی میدانم که رهبر کاروان از همه چیز آگاه است؟
هوش مصنوعی: گفتم وقتی که دوست کسانی را که گم شدهاند، ناز نمیکند، از دانستن این خبر هم دلزده میشوم.
هوش مصنوعی: تو آنقدر بیخبر هستی که گویی چشم نداری و به همین دلیل نمیتوانی خودت را بشناسی، و در نتیجه ما را هم به عنوان مانعی در برابر دیدار و شناختت میبینی.
هوش مصنوعی: از دوستی که تو را به شهادت رساندهاند، ای عذاب و شرمساری در این راه و ای خجالت از دانستن حقیقت.
هوش مصنوعی: زمانی که از خودخواهی و خودپرستی دور شدی و به دانایی و اسرار باطنی رسیدی، نشان از آگاهی تو از این موضوع است که باید از نفس خود عبور کنی و به حقیقت نزدیک شوی.
هوش مصنوعی: زمانی که از بوسههای شیرین لب محبوب خود میچشی، دیگر جای ناله و غمگسی نیست، بگذار تا او هم به حال زار دلش شکایت کند.
هوش مصنوعی: ای کریم، تو به خاطر خودت ناله نمیکنی؛ بر آن کسی گریه کن که از مشکلات دیگران بیخبر است.
هوش مصنوعی: اگر آسمان ناله کند، نشان از این است که گاوی زیر بار زین نالان است و این ناله مانند صدای یک کارگر نالان میباشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل را اگر چه نیست ز دلدار آگهی
دلدار را بود ز دل زار آگهی
بیمار اگر ز درد بود غافل از طبیب
دارد ولی طبیب ز بیمار آگهی
از نافه نیست آهوی رم کرده را خبر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.