ای برده اختیارم تو اختیار مایی
من شاخ زعفرانم تو لاله زار مایی
گفتم غمت مرا کشت گفتا چه زهره دارد
غم این قدر نداند کآخر تو یار مایی
من باغ و بوستانم سوزیده خزانم
باغ مرا بخندان کآخر بهار مایی
گفتا تو چنگ مایی و اندر ترنگ مایی
پس چیست زاری تو چون در کنار مایی
گفتم ز هر خیالی درد سر است ما را
گفتا ببر سرش را تو ذوالفقار مایی
سر را گرفته بودم یعنی که در خمارم
گفت ار چه در خماری نی در خمار مایی
گفتم چو چرخ گردان والله که بیقرارم
گفت ار چه بیقراری نی بیقرار مایی
شکرلبش بگفتم لب را گزید یعنی
آن راز را نهان کن چون رازدار مایی
ای بلبل سحرگه ما را بپرس گه گه
آخر تو هم غریبی هم از دیار مایی
تو مرغ آسمانی نی مرغ خاکدانی
تو صید آن جهانی وز مرغزار مایی
از خویش نیست گشته وز دوست هست گشته
تو نور کردگاری یا کردگار مایی
از آب و گل بزادی در آتشی فتادی
سود و زیان یکی دان چون در قمار مایی
این جا دوی نگنجد این ما و تو چه باشد
این هر دو را یکی دان چون در شمار مایی
خاموش کن که دارد هر نکته تو جانی
مسپار جان به هر کس چون جان سپار مایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر گفتگو و دیالوگ عاشقانهای را بین دو شخصیت تشریح میکند که در آن نمودهای عشق و وابستگی به همدیگر را به تصویر میکشد. شاعر از یک سو به معشوقهاش میگوید که او خود را در اختیار او میبیند و از سوی دیگر، معشوقه نیز با اشاراتی به روابط عاشقانه با او پاسخ میدهد.
شاعر به غم و دلتنگیاش اشاره میکند و معشوقه به او میگوید که با وجود دردها و مشکلات، هنوز در کنار اوست و نباید غمگین باشد. در بخشی دیگر، شاعر از حالت خمار و بیقراری خود میگوید و معشوقه به او یادآوری میکند که این احساسات ناشی از عشق اوست.
در نهایت، شاعر به هویت و سرنوشت مشترکشان اشاره میکند و میگوید که همه چیز در آنها به هم مرتبط و واحد است. این شعر دربردارنده مفاهیم عاشقانه، وجود و اتحاد است.
هوش مصنوعی: ای محبوب من، تو کسی هستی که بر زندگیام تسلط داری، من مانند شاخهای از زعفران هستم و تو باغی هستی که در آن گلهای زیبا و رنگارنگی مثل لاله میرویند.
هوش مصنوعی: به او گفتم که غم تو مرا از پای درآورده است و او پاسخ داد که غم چه قدرتی دارد؟ این را بدان که در نهایت، تو همچنان محبوب من هستی.
هوش مصنوعی: من در حال حاضر در اندوه و افسردگی به سر میبرم و مانند یک باغ در خزان سوختهام. ای بهار، تو بخند و مرا شاد کن، زیرا تو نشانگر آغاز زندگی و شادی هستی.
هوش مصنوعی: او گفت: تو مانند چنگ هستی و در نغمه و موسیقی حضور داری. پس بیدلی و نالهی تو چیست وقتی که در کنار من هستی؟
هوش مصنوعی: در حالی که من از هر فکر و خیال نگران هستم، او به من گفت که تو باید به این نگرانیها با قدرت و شجاعت مقابله کنی، زیرا تو از افرادی هستی که میتوانند با چالشها روبرو شوند.
هوش مصنوعی: سرم را در دست گرفته بودم، یعنی در حالت خماری به سر میبردم. او گفت: اگرچه در خماری هستی، اما نباید فراموش کنی که ما در این حالت با هم هستیم.
هوش مصنوعی: گفتم که در این دنیا بسیار ناآرام و بیقرار هستم، او پاسخ داد که این ناآرامی بیهوده است، چون خود ما هم همیشه در حال حرکت و تغییر هستیم و نمیتوانیم ثابت بمانیم.
هوش مصنوعی: من به او گفتم که لبهایش را به دندان گزد، یعنی این راز را در دل نگهدار، زیرا ما رازدار هستیم.
هوش مصنوعی: ای بلبل، در صبحگاهان از ما حال بپرس، چون تو نیز مانند ما، در سرزمین خود غریب هستی.
هوش مصنوعی: تو پرندهای هستی که در آسمان پرواز میکنی و نه پرندهای از خاک. تو شکار دنیای دیگری هستی و از دشت و دمن ما نیستی.
هوش مصنوعی: از خودت دور شدهای و به دوست نزدیک گشتهای. تو مانند نوری هستی که از خالق میتابد یا همان خالق تویی.
هوش مصنوعی: تو از دنیای طبیعی و مادی به وجود آمدی و حالا در چالشی بزرگ قرار داری. خوب و بد را یکی میدانی، درست مثل وقتی که در قمار هستی و نمیتوانی جز به ریسک فکر کنی.
هوش مصنوعی: در اینجا، دو نفر نمیتوانند به اندازه کافی در کنار هم باشند و در واقع، هیچکدام از ما با دیگری متفاوت نیستیم. هنگامی که ما را در یک جمع به شمار میآوریم، هر دو به یک معنا یکی هستیم.
هوش مصنوعی: سکوت کن و نگذار کسی از رازهایت باخبر شود، زیرا زندگیات را به هر کسی که خواست، نده. تنها به کسانی که شایستهاند، زندگیات را بسپار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.