ای که تو چشمه حیوان و بهار چمنی
چو منی تو خود خود را کی بگوید چو منی
من شبم تو مه بدری مگریز از شب خویش
مه کی باشد که تو خورشید دو صد انجمی
پاسبان در تو ماه برین بام فلک
تو که در مقعد صدقی چو شه اندر وطنی
ماه پیمانه عمر است گهی پر گه نیم
تو به پیمانه نگنجی تو نه عمر زمنی
هر کی در عهد تو از جور زمانه گله کرد
سزد ار کفش جفا بر دهن او بزنی
کاین زمانه چو تن است و تو در او چون جانی
جان بود تن نبود تن چو تو جان جان تنی
سجده کردند ملایک تن آدم را زود
پرتو جان تو دیدند در آن جسم سنی
اهرمن صورت گل دید و سرش سجده نکرد
چوب رد بر سرش آمد که برو اهرمنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و ارزش وجود انسان اشاره دارد و براساس رابطه بین جسم و روح تأمل میکند. شاعر با تشبیه انسان به خورشید و زندگی به شب، بر اهمیت روح بر جسم تأکید میکند. او میگوید که انسان حقیقتی جاودانه است که نمیتوان آن را در عمر کوتاهی محدود کرد. همچنین اشارهای به ملامت زمان و مشکلات آن دارد و از نیکوئیهای روح انسان و مقام والای او در میان مخلوقات، به ویژه در مواجهه با مخلوقاتی مانند ملائکه و اهرمن، صحبت میکند. در کل، این دعا و نیایش است به عظمت و جاودانگی روح انسانی و نگرش عمیق نسبت به معنای وجود.
هوش مصنوعی: ای کسی که تو منبع زندگی و بهار زمین هستی، تو که مانند من هستی، چگونه میتوانی خود را بشناسی و بیان کنی؟
هوش مصنوعی: من شب هستم و تو مانند ماهِ درخشان. از شب خود فرار نکن؛ زیرا آیا ماهی وجود دارد که تو را نبیند، ای خورشیدِ درخشان!
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به زیبایی و اهمیت فردی اشاره میکند که مانند ماهی در آسمان درخشان است و همچون پادشاه در وطن خود قرار دارد. این فرد نه تنها مورد توجه و مراقبت است، بلکه در مقام و منزلت ویژهای قرار دارد که به او اعتبار میبخشد.
هوش مصنوعی: ماه، نماد عمر انسان است که گاهی پر و گاهی نیمه است. تو هرگز نمیتوانی خود را با معیار عمر محدود کنی، زیرا عمر تو از آنچه تصور میکنی فراتر است.
هوش مصنوعی: هرکسی که در زمانه سختی و ناملایمات به تو شکایت کرد، شایسته است که با سختی بیشتری روبهرو شود.
هوش مصنوعی: این زمانه مانند یک بدن است و تو در آن مانند جان هستی. جان، اهمیت و وجود بدن را به نمایش میگذارد. بدن بدون جان معنایی ندارد، بنابراین تو به عنوان جان، ارزش و معنا را به این وجود میدهی.
هوش مصنوعی: فرشتگان به خاطر نور و روحی که در وجود آدم وجود داشت، به او سجده کردند و به زودی درک کردند که این جسم شریف، حامل وجودی عالی است.
هوش مصنوعی: اهرمَن، که نمادی از شر است، زیبایی گل را دید اما نتوانست سرش را به عنوان احترام به آن پایین بیاورد. در عوض، چوبی بر سر او خورد که به او یادآوری کرد که نباید به زیباییها توجه کند و همچنان در مسیر خود باقی بماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خر و پالیک آن جای رسیدم که همی
موزهٔ چینی میخواهم و اسب تازی
آب انگور خزانی را خوردن گاهست
که کس امسال نکردهست مر او را طلبی
هنری مرد نباشد بر هر کس خطری
چون چنین است ترا چیست کنون زین هنری
ز محل کرد بدین شهر مرا دهر جدا
ز خطر کرد بدینجای مرا چرخ بری
بی محل باشم لیکن نه بدین بی محلی
[...]
ای تو را بر مه و زهره ز شب تیره ردی
زهره از چرخ به زیبایی تو کردندی
نه عجب گر کند از چرخ ندا زهره تو را
تا به مه بر ز شب تیره تو را هست ردی
لعبت چشم منی چشم منت باد نثار
[...]
نکند دانا مستی نخورد عاقل می
ننهد مرد خردمند سوی مستی پی
چه خوری چیزی کز خوردن آن چیز ترا
نی چون سرو نماید به مثل سرو چو نی
گر کنی بخشش گویند که می کرد نه او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.