گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

به خدا کسی نجنبد چو تو تن زنی نجنبی

که پیاله‌هاست مردم تو شراب بخش خنبی

هله خواجه خاک او شو چو سوار شد به میدان

سر اسب را مگردان که تو سر نه‌ای تو سنبی

که در آن زمان سری تو که تو خویش دنب دانی

چو تو را سری هوس شد تو یقین بدانک دنبی

ز جهان گریز و وابر تو ز طاق و از طرنبش

چو ز خویش طاق گشتی ز چه بسته طرنبی

تو بدان خدای بنگر که صد اعتقاد بخشد

ز چه سنی است مروی ز چه رافضی است قنبی

بفرست سوی بینش همه نطق را و تن را

که تو را یکی نظر به که همیشه می غرنبی

 
 
 
غزل شمارهٔ ۲۸۴۱ به خوانش فاطمه زندی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش