سبک بنواز ای مطرب ربایی
بگردان زوتر ای ساقی شرابی
که آورد آن پری رو رنگ دیگر
ز چشمه زندگی جوشید آبی
چه آتش زد نهان دلبر به دلها
که مجلس پر شد از بوی کبابی
چرا ای پیر مجلس چنگ پرفن
نگویی ناله نی را جوابی
نی نه چشم زان چشمان چه گوید
چنین بیدار باشد مست خوابی
دل سنگین چو یابد تاب آن چشم
شود در حال او در خوشابی
گدازد هر دو عالم بحر گیرد
چون آن مه رو براندازد نقابی
ایا ساقی به اصحاب سعادت
بده حالی تو باری خمر نابی
قدم تا فرق پر دارید از این می
که بوی شمس تبریزی بیابی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی، لذت زندگی، عشق و سرور را به تصویر میکشد. او از مطرب خواسته تا با نواهای خود جمع را سرگرم کند و از ساقی میخواهد که شراب بدهد. شاعر به زیبایی و جاذبهی عشق اشاره میکند و میگوید که چگونه دلبر به دلها آتش میزند. همچنین به اهمیت بیداری و لذتهای لحظهای در زندگی پرداخته و از پیر مجلس میخواهد که به ناله نی جواب دهد. در نهایت، اشاره به ساقی و خمر نابی دارد که حال خوشی را برای محفل به ارمغان میآورد و به یاد شمس تبریزی، شخصیت معنوی زندگیشان اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای مطرب، با نوازی سبک و دلنشین، به شادی بپرداز و ای ساقی، زودتر شرابی را بیاور.
هوش مصنوعی: دختر زیبایی رنگ و لعابی تازه به خود گرفت و از چشمه زندگی، آب تازهای جوشید.
هوش مصنوعی: دلبر نهان با آتش عشقش دلها را سوزاند، بهطوری که بوی کباب در فضا پخش شد و مجلس را پر کرد.
هوش مصنوعی: چرا ای پیر مجلس، که در هنر سرآمدی، به صدای نی جوابی نمیدهی و از نالههایش سخنی نمیگویی؟
هوش مصنوعی: نی نمیتواند از چشمان بیدار چه بگوید، زیرا او خود در خواب مستی به سر میبرد.
هوش مصنوعی: وقتی دل سنگین به آرامش برسد، چشم در حالی قرار میگیرد که سرشار از شادی و خوشحالی است.
هوش مصنوعی: هر دو جهان به شدت تحت تاثیر قرار میگیرند وقتی که آن چهرهی زیبا نقابش را کنار میزند و نمایان میشود.
هوش مصنوعی: ای ساقی، آیا به دوستان خوشبختی حال و احوال جدیدی بدهی، تو که باری شراب خالص و ناب داری؟
هوش مصنوعی: اگر کمی از این می بنوشی، تا وقتی که به فرق سرت برسد، بوی عشق و معرفت شمس تبریزی را حس میکنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چنان بودهست و صفش چون سرابی
که نه امید ماند زو نه آبی
الهی دل بلا بی دل بلا بی
گنه چشمان کره دل مبتلا بی
اگر چشمان نکردی دیده بانی
چه داند دل که خوبان در کجابی
سرخس از جور بیآبی و آبی
دریغا روی دارد در خرابی
ز بیآبی خلاصش دادی اما
خداوندا خلاصش ده ز آبی
فشاند از دیده باران سحابی
که طالع شد قمر در برج آبی
درآمد از در دل چون خرابی
ز می بر آتش جانم زد آبی
شرابم داد و گفتا نوش و خاموش
کزین خوشتر نخوردستی شرابی
چو جان نوشید جام جان فزایش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.