گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

بخوردم از کف دلبر شرابی

شدم معمور و در صورت خرابی

گزیدم آتش پنهان پنهان

کز او اندر رخم پیداست تابی

هزاران نکته در عالم بگفتم

ز عشق و هیچ نشنیدم جوابی

گهی سوزد دلم گه خام گردد

به مانند دلم نبود کبابی

مرا آن مه یکی شکلی نموده‌ست

که سیصد مه نبیند آن به خوابی

منم غرقه به بحر انگبینی

که زنبور از کفش یابد لعابی

بهشت اندر رهش کمتر حجابی

خرد پیش مهش کمتر سحابی

جهان را جمله آب صاف می‌بین

که ماهی می‌درخشد اندر آبی

اگر با شمس تبریزی نشینی

از آن مه بر تو تابد ماهتابی

 
 
 
باباطاهر

الهی دل بلا بی دل بلا بی

گنه چشمان کره دل مبتلا بی

اگر چشمان نکردی دیده بانی

چه داند دل که خوبان در کجابی

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از باباطاهر
انوری

سرخس از جور بی‌آبی و آبی

دریغا روی دارد در خرابی

ز بی‌آبی خلاصش دادی اما

خداوندا خلاصش ده ز آبی

عطار

درآمد از در دل چون خرابی

ز می بر آتش جانم زد آبی

شرابم داد و گفتا نوش و خاموش

کزین خوشتر نخوردستی شرابی

چو جان نوشید جام جان فزایش

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۱۵۳ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه