گر عشق بزد راهم ور عقل شد از مستی
ای دولت و اقبالم آخر نه توام هستی
رستن ز جهان شک هرگز نبود اندک
خاک کف پای شه کی باشد سردستی
ای طوطی جان پر زن بر خرمن شکر زن
بر عمر موفر زن کز بند قفس رستی
ای جان سوی جانان رو در حلقه مردان رو
در روضه و بستان رو کز هستی خود جستی
در حیرت تو ماندم از گریه و از خنده
با رفعت تو رستم از رفعت و از پستی
ای دل بزن انگشتک بیزحمت لی و لک
در دولت پیوسته رفتی و بپیوستی
آن باده فروش تو بس گفت به گوش تو
جانها بپرستندت گر جسم بنپرستی
ای خواجه شنگولی ای فتنه صد لولی
بشتاب چه می مولی آخر دل ما خستی
گر خیر و شرت باشد ور کر و فرت باشد
ور صد هنرت باشد آخر نه در آن شستی
چالاک کسی یارا با آن دل چون خارا
تا ره نزدی ما را از پای بننشستی
درجست در این گفتن بنمودن و بنهفتن
یک پرده برافکندی صد پرده نو بستی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و متناقض انسانی میپردازد. شاعر از عشق و عقل سخن میگوید و به نوعی درگیر تضاد میان دو آنهاست. او به دنبال رهایی از دنیا و شک و تردید است و به زیبایی عشق و زندگی آرام اشاره میکند. سپس به توصیف یک طوطی میپردازد که نماد روح آزاد است و دعوت به جشن و شکرگزاری میکند. در ادامه، شاعر از حیرت و گیجی خود در مواجهه با احساساتش میگوید و از دل میخواهد تا با سادگی و بیزحمت به بهشتی برای وصال با محبوب برود. در نهایت، او بر این نکته تأکید میکند که زندگی پیوسته با شادی و اندوه توأم است و همه چیز در زندگی زودگذر و گذراست.
هوش مصنوعی: اگر عشق به سر راه من بیفتد و عقل به خاطر شوق و مستی از کار بیفتد، ای خوشبختی و موقعیت من، در نهایت فقط تو میمانی.
هوش مصنوعی: رهایی از تردید و شک در دنیای مادی ممکن نیست، زیرا حتی کوچکترین ذرات وجود شخصیتی مهم و باارزش است و هیچگاه نباید به راحتی از آن گذشت.
هوش مصنوعی: ای طوطی جان! آواز شادی سر بده، بر میوههای شیرین شکر بپاش و بر عمر خود که با نعمت پر شده است، خوش بگذران، چرا که اکنون از بند قفس رهایی یافتهای.
هوش مصنوعی: ای جان! به سوی معشوق برو، در جمع مردان حاضر شو و در باغ و بستان به تماشا بپرداز؛ چرا که از وجود خود رها شدهای.
هوش مصنوعی: من در شگفتی تو ماندهام، از گریه و خندهام. با بلندی و عظمت تو، رستم هم از بزرگی و از پستی حیران میشود.
هوش مصنوعی: ای دل، با دقت و تمرکز به زندگی توجه کن و نگران سختیها و تلاشها نباش. تو همیشه در مسیر خوشبختی قدم گذاشتهای و به آن میرسی.
هوش مصنوعی: بادهفروش به تو گفته که اگر به جسم اهمیت بدهی، جانها برای تو عبادت میکنند.
هوش مصنوعی: ای آقا، تو پر از شوق و شادابی هستی و به مانند فتنهای جذاب و فریبندهای. هر چه زودتر بیا، چرا که دل ما خسته شده و انتظار برای دیدن تو به پایان رسیده است.
هوش مصنوعی: اگر نیکی و بدی وجود داشته باشد، یا در خوشی و ناخوشی باشی، یا حتی اگر صدها هنر داشته باشی، در نهایت همه اینها اهمیت چندانی ندارد.
هوش مصنوعی: کسی که دلش مانند سنگ سخت است، نمیتواند با چابکی و مهارت در راه ما قرار گیرد و ما را از زمین برنهد.
هوش مصنوعی: در تلاش برای بیان یک موضوع، ابتدا یک پرده را کنار زدی و سپس با ایجاد مفاهیم جدید، صد پرده دیگر را به تصویر کشیدی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باده خور و مستی کن مستی چه کنی از غم
دانی که به از مستی صد راه یکی مستی
آن روی به نیکویی خورشید جهانستی
وان یار به زیبایی چون حور جنانستی
خونخواره دو چشم او چون در نگرد شاید
گویی که دو جادو را آهنگ به جانستی
گر راز دو زلفینش ایام بدانستی
[...]
من پای همیکوبم ای جان و جهان دستی
ای جان و جهان برجه از بهر دل مستی
ای مست مکش محشر بازآی ز شور و شر
آن دست بر آن دل نه ای کاش دلی هستی
ترک دل و جان کردم تا بیدل و جان گردم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.