سرکه هفت ساله را از لب او حلاوتی
خاربنان خشک را از گل او طراوتی
جان و دل فسرده را از نظرش گشایشی
سنگ سیاه مرده را از گذرش سعادتی
از گذری که او کند گردد سرد دوزخی
وز نظری که افکند زنده شود ولایتی
مرده ز گور برجهد آید و مستمع شود
گر بت من ز مردهای یاد کند حکایتی
آنک ز چشم شوخ او هر نفسی است فتنهای
آنک ز لطف قامتش هر طرفی قیامتی
آه که در فراق او هر قدمی است آتشی
آه که از هوای او میرسدم ملامتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی تأثیر عمیق و مثبت یک فرد خاص بر زندگی و احساسات شاعر است. شاعر میگوید که وجود این شخص، مانند سرکهای که ارزشمند و شیرین است، میتواند جان و روح او را تازه کند و او را از کدورتها رهایی بخشد. با نگاهی به این فرد، هر سنگی به زندگی و خوشبختی تبدیل میشود و هر بار که او میگذرد، آتش اشتیاق و دلتنگی در دل شاعر شعلهور میشود. در کل، شعر از عشق و فراق عمیق و دردناک سخن میگوید که هر لحظه غیبت این محبوب، برای شاعر عذابآور است.
هوش مصنوعی: سرکهای که هفت سال در دست او بوده، دارای طعمی شیرین است و گلهای خاربنانی که در او رشد کردهاند، زیبایی و طراوت خاصی دارند.
هوش مصنوعی: نگاه او برای دل و جان افسرده، نشانهای از امید و گشایش است. حتی سنگ سیاه و بیحرکت نیز با عبور او به سعادت و زندگی میرسد.
هوش مصنوعی: هر جا که او عبور کند، آنجا دوزخیان سرد و بیروح میشوند و با نگاهی که به کسی بیندازد، آن شخص زنده و جاندار میشود.
هوش مصنوعی: اگر مردهای از خواب گور برمیخیزد و گوش به حکایتی میسپارد، به خاطر این است که بت من به یاد مردهای داستانی را بیان کند.
هوش مصنوعی: هر بار که به چشمان بازیگوش او نگاه میکنم، حس فتنه و جذابی را تجربه میکنم. و زیبایی اندامش به گونهای است که هر لحظهاش به عنوان یک قیامت و شگفتی به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: در دل دوری او هر قدمی که برمیدارم، مثل آتش سوزان است و آه، که به خاطر عشق او من مورد سرزنش قرار میگیرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کعبه طواف میکند بر سر کوی یک بتی
این چه بتی است ای خدا این چه بلا و آفتی
ماه درست پیش او قرص شکسته بستهای
بر شکرش نباتها چون مگسی است زحمتی
جمله ملوک راه دین جمله ملایک امین
[...]
آه که با دلم نبست عهد وفاق الفتی
چون نفسم به سر شکست گرد هوای غربتی
جنس کساد جوهرم نیست قبول هیچکس
خاک خورد مگر ز شرم سجدهٔ هیچ قیمتی
داد ز کم بضاعتی آه ز سست همتی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.