چون دل من جست ز تن بازنگشتی چه شدی
بیدل من بیدل من راست شدی هر چه بدی
گر کژ و گر راست شدی ور کم ور کاست شدی
فارغ و آزاد بدی خواجه ز هر نیک و بدی
هیچ فضولی نبدی هیچ ملولی نبدی
دانش و گولی نبدی طبل تحیات زدی
خواجه چه گیری گروم تو نروی من بروم
کهنه نهام خواجه نوم در مدد اندر مددی
آتش و نفتم نخورد ور بخورد بازدهد
چون عددی را بخورد بازدهد بیعددی
بر سر خرپشته من بانگ زن ای کشته من
دانک من اندر چمنم صورت من در لحدی
گرچه بود در لحدی خوش بودش با احدی
آنک در آن دام بود کی خوردش دام و ددی
و آنک از او دور بود گرچه که منصور بود
زارتر از مور بود ز آنک ندارد سندی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه و اندوهی میپردازد که شاعر پس از جدایی از محبوب خود تجربه میکند. شاعر از فقدان محبوبش و تأثیرات روحی آن بر خود صحبت میکند و به نوعی حسرت و درد ناشی از این جدایی را منتقل میکند. او میگوید که محبوبش در حالی که به نظر میرسد بیاعتنا به او زندگی میکند، در واقع او را رنج میدهد. شاعر به تناقضات زندگی و احساساتش اشاره میکند و به دشواری درک حقیقت و احساسات عمیق در چنین شرایطی میپردازد. در نهایت، احساس تنهایی و آزردگی او از این جدایی و ناتوانی در فراموش کردن محبوبش بر بستر شعر نمایان است.
هوش مصنوعی: وقتی دل من از جسم جدا شد، تو به من بازنگشتی، چه بر سرت آمده؟ بدون دل من که بودی؟ واقعاً بدون دل من، هر چه بر سر تو آمد، حقیقت پیدا شد.
هوش مصنوعی: اگر در زندگی ات به راست و درست هستی یا اشتباه و کج، و اگر در مقدار کم و زیاد باشی، باز هم باید آزاد و رها از هر خوبی و بدی باشی.
هوش مصنوعی: تو هیچگاه فضولی نکردی و از زندگی خسته نشدی. علم و معرفت در وجودت بود و همیشه شاداب و با نشاط زندگی کردی. تو صدای زندگی را به خوبی میشنیدی و از آن لذت میبردی.
هوش مصنوعی: ای آقا، چه رویی اگر تو نروی؟ من کهنهام و جوانی، به کمک تو نیاز دارم.
هوش مصنوعی: آتش و نفت را نمیسوزاند، و اگر هم بسوزاند، دوباره برمیگرداند. مانند عددی که خورده شود، باز هم به عددی دیگر تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: ای محبوبی که جانم را به عشق تو دادهام، بر بالای بام من آواز سر ده و بدان که من در باغ و در دنیای زیباییها هستم و در عین حال، جسمم در قبر آرمیده است.
هوش مصنوعی: اگرچه در عالم برزخ در آرامش و خوشی بود، اما آن شخصی که در دام دنیا گرفتار شده بود، در واقع گرفتار خوردن دام و دردسرها شده است.
هوش مصنوعی: اگرچه او برای دیگران مقام و ارجی دارد، اما از آنجا که به او نزدیک نیستیم، در واقع حالتی بدتر از مورچه دارد؛ زیرا مدارکی برای حمایت از او وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
عیش جهان پیسه بود گاه خوشی گاه بدی
عاشق او شو که دهد ملکت عیش ابدی
چونک سپید است و سیه روز و شب عمر همه
عمر دگر جو که بود ساده چو نور صمدی
ای تو فرورفته به خود گاه از آن گور و لحد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.