گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

خیک دل ما مشک تن ما

خوش نازکنان بر پشت سقا

از چشمه جان پر کرد شکم

کای تشنه بیا ای تشنه بیا

سقا پنهان وان مشک عیان

لیکن نبود از مشک جدا

گر رقص کند آن شیر علم

رقصش نبود جز رقص هوا

دورم ز نظر فعلم بنگر

تا بوی بود بر عود گوا

از بوی تو جان قانع نشود

ای چشمه جان ای چشم رضا

 
 
 
غزل شمارهٔ ۲۴۲ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
میرزا حبیب خراسانی

بالله که یکی از خود بخودآ

بگذر ز خودی بنگر بخدا

جز ما و توئی کی بوده دوئی

از قول الست تا حرف بلی

من جز توکیم من جز تو نیم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه