ای از تو من برسته ای هم توام بخورده
هم در تو میگدازم چون از توام فسرده
گه در کفم فشاری گه زیر پا به هر غم
زیرا که مینگردد انگور نافشرده
چون نور آفتابی بر خاک ما فکندی
و آن گاه اندک اندک باز آن طرف ببرده
از روزن تن خود چون نور بازگردیم
در قرص آفتابی پاک از گناه و خرده
آن کس که قرص بیند گوید که گشت زنده
و آن کو به روزن آید گوید فلان بمرده
در جام رنج و شادی پوشیده اصل ما را
در مغز اصل صافیم باقی بمانده درده
ای اصل اصل دلها ای شمس حق تبریز
ای صد جگر کبابت تا چیست قدر گرده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر ارتباط عمیق و معنوی با ذات و حقیقت وجود است. گوینده از حالتی از گدازش و پذیرش عشق الهی صحبت میکند و به تضاد بین شادی و غم اشاره میکند. او به نور آفتاب که نمادی از حقیقت و وجود پاک است، اشاره میکند و حس دوگانگی در بین زندگی و مرگ را بیان میکند. در نهایت، شاعر به شمس تبریزی به عنوان مراد و منبع نور و حقیقت اشاره میکند و بر اهمیت عشق و ارتباط با او تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ای که من از تو مستقل شدهام، هم تو در من نفوذ کردهای و هم من در تو ذوب میشوم، زیرا که من از تو خسته و پریشان شدهام.
هوش مصنوعی: گاهی فشار را در دستم احساس میکنم و گاهی هم آن را زیر پا میزنم، چرا که به هر غمی دقت میکنم؛ زیرا انگور فشرده، نمیچرخد.
هوش مصنوعی: تو مانند نور آفتاب بر زمین ما تابیدی و سپس به آرامی به سوی دیگر رفتی.
هوش مصنوعی: از طریق وجود خود و از دنیای مادی بیرون بیاییم و به سوی نور و روشنی باشیم، مانند خورشید پاک و بیعیب، دور از خطاها و کوچکسازیها.
هوش مصنوعی: کسی که از دور یک چیز را ببیند، فکر میکند که آن زنده است و کسی که از نزدیک به آن نگاه کند، میفهمد که آن چیز مرده است.
هوش مصنوعی: در ظرف زندگی اکثر ما، درد و خوشحالی به هم آمیخته است. اما در درون ما، حقیقت خام و صاف همچنان باقی مانده و ممکن است آسیبدیده باشد.
هوش مصنوعی: ای پادشاه دلها و روشنیبخش وجود، ای شمسالدین تبریزی! تو که ارزش و مقامت بیش از هر چیز دیگر است، چه رازی در دل تو نهفته است که آن را درک کنیم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن دم که در رباید باد از رخ تو پرده
زنده شود بجنبد هر جا که هست مرده
از جنگ سوی ساز آ وز ناز و خشم بازآ
ای رختهای خود را از رخت ما نورده
ای بخت و بامرادی کاندر صبوح شادی
[...]
ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده
آبی بر آتشم زن، پیمانه بیشتر ده
با ناله های مستان سامان گریه بیش است
در ماتم عزیزان، جامی به نوحه گر ده
در مذهب مروت، عاجزکشی حرام است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.