گنجور

 
مولانا

امروز من و باده و آن یار پری زاده

احسنت زهی خرم شاباش زهی باده

بازیم یکی عشقی در زیر گلیمی به

بر حلقه هر جمعی بر رسته هر جاده

این حلقه زرین را در گوش درآویزم

یعنی که از این خدمت آزادم و آزاده

عشق من و روی تو از عهد قدم بوده‌ست

روی من از اول بد بر روی تو بنهاده

 
 
 
غزل شمارهٔ ۲۳۲۵ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
مولانا

هشیار شدم ساقی دستار به من واده

یا مشک سقا پر کن یا مشک به سقا ده

نیمی بخور ای ساقی ما را بده آن باقی

والله که غلط گفتم نی نی همه ما را ده

ای فتنه مرد و زن امشب در من بشکن

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه