گنجور

 
مولانا

هشیار شدم ساقی دستار به من واده

یا مشک سقا پر کن یا مشک به سقا ده

نیمی بخور ای ساقی ما را بده آن باقی

والله که غلط گفتم نی نی همه ما را ده

ای فتنه مرد و زن امشب در من بشکن

رخت من و نقد من بردار و به یغما ده

خواهی که همه دریا آب حیوان گردد

از جام شراب خود یک جرعه به دریا ده

خواهی که مه و زهره چون مرغ فرود آید

زان می که به کف داری یک رطل به بالا ده

 
 
 
غزل شمارهٔ ۲۳۰۲ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
مولانا

روزی تو مرا بینی میخانه درافتاده

دستار گرو کرده بیزار ز سجاده

من مست و حریفم مست زلف خوش او در دست

احسنت زهی شاهد شاباش زهی باده

لب نیز شده مستک گم کرده ره بوسه

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه