دل دست به یک کاسه با شهره صنم کرده
انگشت برآورده اندر دهنم کرده
دل از سر غمازی یک وعده از او گفته
درخواسته من از وی او نیز کرم کرده
عشقش ز پی غیرت گفتا که عوض جان ده
این گفت به جان رفته جان نیز نعم کرده
از بعد چنان شهدی وز بعد چنان عهدی
لشکرکش هجرانت بر بنده ستم کرده
از هجر عجب نبود این ظلم و ستم کردن
کو پرچم عشاقان صد گونه علم کرده
ای آنک ز یک برقی از حسن جمال خود
این جمله هستی را در حال عدم کرده
وآنگه ز وجود تو برساخته هستی را
تا جمله حوادث را انوار قدم کرده
ده چشم شده جانها چون نای بنالیده
چون چنگ شده تنها هم پشت به خم کرده
بس شادی در شادی کان را تو به جان دادی
وز بهر حسودان را در صورت غم کرده
اندر پی مخدومی شمس الحق تبریزی
کی باشد تن چون دل از دیده قدم کرده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و دردهای ناشی از آن سخن میگوید. دل او به خاطر زیبایی معشوقهاش، شهره صنم، درگیر شده و احساساتی چون غم و شادی را تجربه میکند. او عشق را به عنوان نیازی حیاتی میداند و از دشواریهای جدایی طعنه میزند. با اشاره به زیبایی معشوق، شاعر به تحولی عمیق در وجودش اشاره میکند که باعث شده هستی خلق شود. او بیان میکند که در عشق چیزی جز رنج و شادی نمیبیند و در جستجوی محبوب خود بوده و دلش از دوری او خسته است. وجود معشوق باعث افزوده شدن زیبایی به زندگی و حوادث میشود. در انتها، شاعر از حالتی نامتعارف سخن میگوید که در آن تن به تبعیت از دل میپردازد.
هوش مصنوعی: دل برای معشوقش دست به دامن شده و در حالی که نگران و دلتنگ است، زبان به سخن آورده و بیان احساساتش را آغاز کرده است.
هوش مصنوعی: دل به خاطر ناپسندیها و غمها، از او یک وعده گرفته و من از او خواستهام. او هم با مهربانی پاسخ داده است.
هوش مصنوعی: عشق او به خاطر غیرت و غیرتاش گفت که جانم را فدای او کنم. این گفته به جان رفته نشان میدهد که جان نیز به خاطر عشق، نعمت بزرگی محسوب میشود.
هوش مصنوعی: پس از آنکه طعم شیرینی را چشیدم و پس از آنکه عهدی را بستم، لشکر غم دوریت بر من ظلم و ستم کرده است.
هوش مصنوعی: از جدایی تعجبی نیست که اینگونه ظلم و ستم میشود؛ چون پرچم عاشقان به هزاران شکل و رنگ دراوج است.
هوش مصنوعی: ای کسی که با یک جلوه از زیباییات، این همه موجودات را از حال عدم به وجود آوردهای.
هوش مصنوعی: سپس از وجود تو، هستی شکل گرفته و تمام رویدادها با نور وجود تو روشن شده است.
هوش مصنوعی: ده چشم شده جانها یعنی که ما اهمیت و عمق احساسات را بهتر میبینیم و درک میکنیم، مانند نای که به خاطر غم خود ناله میکند. بدنها هم چون ویران گشتهاند و به سمت خمیدگی رفتهاند، گویی ناامیدی و اندوه بر آنها سایه افکنده است.
هوش مصنوعی: بسیاری از شادیها را به خاطر تو در دل دارم و به خاطر حسودان، آنها را در ظاهرم به حالت غم نشان میدهم.
هوش مصنوعی: در جستجوی معشوقی به نام شمس الحق تبریزی، آیا کسی هست که تن را به خاطر دل از چشمانش دور کند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.