کی باشد من با تو باده به گرو خورده
تو برده و من مانده من خرقه گرو کرده
در می شده من غرقه چون ساغر و چون کوزه
با یار درافتاده بیحاجب و بیپرده
صد نوش تو نوشیده تشریف تو پوشیده
صد جوش بجوشیده این عالم افسرده
از نور تو روشن دل چون ماه ز نور خور
وز بوی گلت خوشدل چون روغن پرورده
تا خود چه فسون گفتی با گل که شد او خندان
تا خود چه جفا گفتی با خارک پژمرده
یک لحظه بخندانی یک لحظه بگریانی
ای نادره صنعتها در صنع درآورده
عاقل ز تو نازارد زان روی که زشت آید
ظلمت ز مه آشفته خاری ز گل آزرده
بس غصه رسول آمد از منعم و میگوید
ده مرده شکر خوردی بگذار یکی مرده
پس فکر چو بحر آمد حکمت مثل ماهی
در فکر سخن زنده در گفت سخن مرده
نی فکر چو دام آمد دریا پس این دام است
در دام کجا گنجد جز ماهی بشمرده
پس دل چو بهشتی دان گفتار زبان دوزخ
وین فکر چو اعرافی جای گنه و خرده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره تجربههای عمیق و پیچیده انسانی است. شاعر به مفهوم عشق و ارتباط با معشوق میپردازد، به طوری که در میانه باده و غرق شدن در عشق، احساسات مختلفی نظیر شادی و غم را توصیف میکند. او نشانههایی از زیبایی و زشتی را در کنار هم قرار میدهد، بهگونهای که عشق موجب روشنایی و شادابی دل میشود، ولی در عین حال ممکن است دردها و غصههایی نیز بههمراه داشته باشد. در نهایت، شاعر به فلسفه و تفکر نیز اشاره میکند، و تفاوت بین اندیشه زنده و مرده را بررسی میکند. این اشعار ترکیبی از زیباییهای عشق و چالشهای ذهنی و روحی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: کی من با تو بادهای در گرو دارم؟ تو که رفتهای و من همچنان ماندهام. من هم لباس خود را در این باده فدای تو کردهام.
هوش مصنوعی: من در میخانه غرق شدهام و مانند ساغر و کوزهای که در آنجا هستم، بیواسطه و بدون پرده با معشوقم در تنش و عشق درگیرم.
هوش مصنوعی: این دنیا پر از شادیها و لذتهاست، اما در عین حال، ظاهری غمگین دارد. خیلیها از خوشیها بهرهمندند، اما چهرهی حقیقی این عالم، غم و اندوه است.
هوش مصنوعی: دل من به روشنی تو مانند ماه و به خاطر بوی گل تو مانند روغن خوشبوست.
هوش مصنوعی: تو با گل چه حرفهای شیرینی زدهای که او را خندان کردهای، اما با خار چه ظلم و بیرحمی کردهای که پژمرده شده است.
هوش مصنوعی: تو با یک لبخند میتوانی من را شاد کنی و با یک اشک هم میتوانی مرا غمگین کنی. تو واقعا هنرمند بزرگی هستی که در هنر خود، عالی و منحصر به فردی.
هوش مصنوعی: انسان خردمند به خاطر این که زشتی را میبیند، از تو دلخور نمیشود. مانند این است که تاریکی در کنار ماه زیبا، و یا خارهایی که در کنار گلهای خوشبو قرار دارند، ناپسند به نظر میآیند.
هوش مصنوعی: بسیاری از درد و اندوهها از طرف پیامبری به من رسید که میگوید: تو در زندگیات از نعمتها بهره بردی و شکرگزاری کردی، اما بگذار یک نفر هم از این نعمتها بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: فکر مانند دریایی عمیق است و حکمت مانند ماهیای در آن. وقتی که دربارهٔ سخن میگوییم، اگر از فکر زنده استفاده کنیم، سخن زنده و پُرمعنا خواهد بود؛ اما اگر تفکر در آن نباشد، سخن به مرگ میماند و بیمعنا میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که دریا ایجاد شود، دیگر فکر و اندیشه جایی برای خود ندارد، زیرا دام دریا برای ماهیهاست و تنها آنها هستند که در این دام جای دارند.
هوش مصنوعی: پس اگر دل را مانند بهشت بدانیم، برخی از گفتارها و سخنان میتوانند مانند زبان دوزخ باشند. همچنین این افکار همچون جایی میان بهشت و دوزخ هستند که گناه و ناپاکی وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ناگاه درافتادم زان قصر و سراپرده
در قعر چنین چاهی ناخورده و نابرده
دنیا نبود عیدم من زشتی او دیدم
گلگونه نهد بر رو آن روسپی زرده
گلگونه چه آراید آن خاربن بد را
[...]
تا ذات تو را یزدان از پرده برآورده
وز آیت رحمانی معجون تو آورده
آن گونه که خود اعلی نام تو علی کرده
تو مالک و ما مملوک تو خواجه و ما مرده
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.