ناگاه درافتادم زان قصر و سراپرده
در قعر چنین چاهی ناخورده و نابرده
دنیا نبود عیدم من زشتی او دیدم
گلگونه نهد بر رو آن روسپی زرده
گلگونه چه آراید آن خاربن بد را
آن خار فرورفته در هر جگر و گرده
با تارک گل آمد موبند فروهشته
ابروی خود از وسمه آن کور سیه کرده
منگر تو به خلخالش ساق سیهش را بین
خوش آید شب بازی لیک از سپس پرده
رو دست بشو از وی ای صوفی روشسته
دل را بستر از وی ای مرد سراسترده
بدبخت و گران جانی کو بخت از او جوید
دربند بزرگی شد میسوزد چون خرده
فریاد رس ای جانان ما را ز گران جانان
ای از عدمی ما را در چرخ درآورده
خاموش سخن میران زان خوش دم بیپایان
تا چند سخن سازی تو زین دم بشمرده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر از قصر و پردهای که به آن دچار شده، یاد میکند و به عمق چاهی ناخوشایند اشاره میکند. او در این بیتها احساس زشتی و ناامیدی از دنیا را ابراز میکند و به زیباییهای ظاهری اشاره میکند که نمیتواند درد و حسرتی را که در دل دارد پنهان کند. شاعر به تقابل زیبایی و زشتی میپردازد و از دستاوردهای دنیوی و کوتاهی عمر سخن میگوید. او در نهایت از جانان خود فریاد کمک میزند و از وی میخواهد تا او را از این شرایط دشوار نجات دهد. شاعر با بیان احساسات عمیق خود، به زندگی و چالشهای آن مینگرد و به دنبال امیدی در دل تاریکیها است.
هوش مصنوعی: به طور ناگهانی از آن کاخ و چادر به عمق چنین چاهی افتادم، بدون اینکه چیزی خورده یا دیده باشم.
هوش مصنوعی: دنیا برای من عید نیست، زیرا زشتیها را میبینم. مانند گلی که بر روی صورت یک زن گداخته و بیخود میشود.
هوش مصنوعی: رخسار زیبا چگونه میتواند آن خاری را که در دل و جان هر کسی نفوذ کرده، بپوشاند یا زیبا جلوه دهد؟
هوش مصنوعی: با سر گل، موبند (رئیس) آمده و ابروهای خود را به رنگ سیاه (با وسمه) آراسته است.
هوش مصنوعی: به زیبایی و جذابیت پای سیاه او نظر نکن، زیرا هر چند در ابتدا جذاب به نظر میرسد، اما این زیبایی مخفی است و زیر پردهای از رازها قرار دارد.
هوش مصنوعی: ای صوفی، دستت را از او بشوی و دل پاکت را آماده کن، ای مردی که در مسیر حقیقی قرار داری.
هوش مصنوعی: بدبختی و سختی زندگی باعث میشود که انسانها به دنبال خوششانسی و موفقیت باشند، اما در عین حال، این تلاشها ممکن است آنها را بیشتر آزار دهد و در نهایت به ناامیدی و رنج بیانجامد. در این مسیر، گاهی احساس میشود که حتی کوچکترین خوشیها نیز در دسترس نیست و افراد بیش از پیش در رنج و درد غرق میشوند.
هوش مصنوعی: ای یار عزیز، به فریاد ما برس که این جان ما به خاطر جانانهای سنگیندل، در درد و رنج است. ای کسی که از هستی نیستی، ما را در گردونه زندگی به گردش درآور.
هوش مصنوعی: باید به سکوت بنشینم و تنها به آن لحظهی زیبا و بیپایان گوش بسپارم. دیگر چه لزومی دارد که دربارهاش سخن بگویم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هر روز پری زادی از سوی سراپرده
ما را و حریفان را در چرخ درآورده
صوفی ز هوای او پشمینه شکافیده
عالم ز بلای او دستار کشان کرده
سالوس نتان کردن مستور نتان بودن
[...]
تا ذات تو را یزدان از پرده برآورده
وز آیت رحمانی معجون تو آورده
آن گونه که خود اعلی نام تو علی کرده
تو مالک و ما مملوک تو خواجه و ما مرده
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.