چه خیره مینگری در رخ من ای برنا
مگر که در رخمست آیتی از آن سودا
مگر که بر رخ من داغ عشق میبینی
میان داغ نبشته که نحن نزلنا
هزار مَشک همیخواهم و هزار شکم
که آب خضر لذیذست و من در استسقا
وفا چه میطلبی از کسی که بیدل شد
چو دل برفت برفت از پیش وفا و جفا
به حق این دل ویران و حسن معمورت
خوش است گنج خیالت در این خرابه ما
غریو و ناله جانها ز سوی بیسویی
مرا ز خواب جهانید دوش وقت دعا
ز ناله گویم یا از جمال ناله کنان
ز ناله گوش پرست از جمالش آن عینا
قرار نیست زمانی تو را برادر من
ببین که میکشدت هر طرف تقاضاها
مثالِ گویی اندر میان صد چوگان
دوانه تا سر میدان و گه ز سر تا پا
کجاست نیت شاه و کجاست نیت گوی
کجاست قامت یار و کجاست بانگ صلا
ز جوش شوق تو من همچو بحر غریدم
بگو تو ای شه دانا و گوهر دریا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به مواجهه با عشق و احساسات عمیق خود اشاره میکند. او از نگاه جوانی که به چهرهاش مینگرد صحبت میکند و به این فکر میکند که آیا در چهرهاش نشانی از عشق را میبیند. شاعر همچنین به تمایل و آرزوی خود برای رسیدن به آب زندگی (آب خضر) اشاره دارد و حسرت دل و وفا را بیان میکند. او از درد و نالههای خود در دعا سخن میگوید و احساس بیقراری خود را نسبت به کمبود عشق و وفا توضیح میدهد. در نهایت، شاعر به شدت شوق و سرگشتگیاش در این مسیر عاشقانه اشاره میکند و از دانایی و حکمت معشوق خود درخواست میکند.
هوش مصنوعی: ای جوان، چرا اینقدر با دقت به چهرهام نگاه میکنی؟ آیا در چهرهام علامتی از عشق و دیوانگی وجود دارد که تو را مجذوب کرده است؟
هوش مصنوعی: آیا بر چهره من نشانهای از عشق نمیبینی، در کنار علامتی که نشاندهنده ماجراهایی گذشته است؟
هوش مصنوعی: من هزار مشک آب از چشمهساری میخواهم و به اندازه هزار شکم نیاز دارم، زیرا آب خضر بسیار خوشمزه است و من در طلب آن هستم.
هوش مصنوعی: وفا و صداقت را از کسی طلب نکن که وقتی دلش را از دست داد، دیگر به وفا و محبت فکر نمیکند و فقط به بیوفایی و ظلم روی میآورد.
هوش مصنوعی: این دل خراب و ویران من، به خاطر زیبایی تو، خوشبخت است. حتی در این خراب شده، گنجینه خاطرات تو برای من ارزشمند است.
هوش مصنوعی: در شب گذشته، هنگامی که دعا میکردم، صداها و نالههای جانهای بیکسی من را از خواب غفلت بیدار کردند.
هوش مصنوعی: من میگویم که از غم و ناله حرف بزنم، یا اینکه درباره زیبایی او بگویم. با ناله کردن، گوشهایم از زیباییاش پر میشود.
هوش مصنوعی: قرار نیست زمانی برسد که تو برادر من باشی و هر بار که تقاضاها به سمتت میآید، کشته شوی.
هوش مصنوعی: شخصی را تصور کن که در میان صحنهای شلوغ و پرهیاهو در حال دویدن و بازی است، به گونهای که توجه همه را به خود جلب کرده و در تمام بخشهای میدان حضور دارد.
هوش مصنوعی: کجاست اراده و هدف پادشاه و کجاست اراده و نیت مجری؟ کجاست قامت و زیبایی معشوق و کجاست صدای فراخوان؟
هوش مصنوعی: از شدت شوق تو، من مثل دریا به تلاطم درآمدهام. بگو ای پادشاه آگاه و مانند گوهر دریاست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
به جمله خواهم یک ماهه بوسه از تو، بتا
به کیچ کیچ نخواهم که فام من توزی
دل مرا عجب آید همی ز کار هوا
که مشکبوی سلب شد ز مشکبوی صبا
ز رنگ و بوی همی دانم و ندانم از آنک
چنین هوا ز صبا گشت یا صبا ز هوا
درخت اگر عَلَم پرنیان گشاد رواست
[...]
بتی بروی چو لاله شکفته بر دیبا
تنم اسیر بلا کرد و دل اسیر هوا
دلم بصحبت او همچو پشت او شده راست
تنم ز فرقت او همچو زلف اوست دو تا
بدست دارد تیر و بغمزه دارد تیر
[...]
شب آمد و غم من گشت یک دو تا فردا
چگونه ده صد خواهد شد این عنا و بلا
چرا خورم غم فردا وزآن چه اندیشم
که نیست یک شب جان مرا امید بقا
چو شمع زارم و سوزان و هر شبی گویم
[...]
ایا ستارهٔ خوبان خَلُّخ و یغما
به دلبری دل ما را همی زنی یغما
چو تو نگار دل افروز نیست در خَلُّخ
چو تو سوار سرافراز نیست در یغما
غنوده همچو دل تنگ ماست دیدهٔ تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.