گنجور

 
مولانا

چه خیره می‌نگری در رخ من ای برنا

مگر که در رخمست آیتی از آن سودا

مگر که بر رخ من داغ عشق می‌بینی

میان داغ نبشته که نحن نزلنا

هزار مَشک همی‌خواهم و هزار شکم

که آب خضر لذیذست و من در استسقا

وفا چه می‌طلبی از کسی که بی‌دل شد

چو دل برفت برفت از پیش وفا و جفا

به حق این دل ویران و حسن معمورت

خوش است گنج خیالت در این خرابه ما

غریو و ناله جان‌ها ز سوی بی‌سویی

مرا ز خواب جهانید دوش وقت دعا

ز ناله گویم یا از جمال ناله کنان

ز ناله گوش پرست از جمالش آن عینا

قرار نیست زمانی تو را برادر من

ببین که می‌کشدت هر طرف تقاضاها

مثالِ گویی اندر میان صد چوگان

دوانه تا سر میدان و گه ز سر تا پا

کجاست نیت شاه و کجاست نیت گوی

کجاست قامت یار و کجاست بانگ صلا

ز جوش شوق تو من همچو بحر غریدم

بگو تو ای شه دانا و گوهر دریا

 
 
 
غزل شمارهٔ ۲۲۴ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
رودکی

به جمله خواهم یک ماهه بوسه از تو، بتا

به کیچ کیچ نخواهم که فام من توزی

عنصری

دل مرا عجب آید همی ز کار هوا

که مشک‌بوی سلب شد ز مشک‌بوی صبا

ز رنگ و بوی همی دانم و ندانم از آنک

چنین هوا ز صبا گشت یا صبا ز هوا

درخت اگر عَلَم پرنیان گشاد رواست

[...]

قطران تبریزی

بتی بروی چو لاله شکفته بر دیبا

تنم اسیر بلا کرد و دل اسیر هوا

دلم بصحبت او همچو پشت او شده راست

تنم ز فرقت او همچو زلف اوست دو تا

بدست دارد تیر و بغمزه دارد تیر

[...]

مشاهدهٔ ۶ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

شب آمد و غم من گشت یک دو تا فردا

چگونه ده صد خواهد شد این عنا و بلا

چرا خورم غم فردا وزآن چه اندیشم

که نیست یک شب جان مرا امید بقا

چو شمع زارم و سوزان و هر شبی گویم

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
امیر معزی

ایا ستارهٔ خوبان خَلُّخ و یغما

به دلبری دل ما را همی زنی یغما

چو تو نگار دل افروز نیست ‌در خَلُّخ

چو تو سوار سرافراز نیست در یغما

غنوده همچو دل تنگ ماست دیدهٔ تو

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه